کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
طیل
لغتنامه دهخدا
طیل . (ع اِمص ، اِ) درنگی . مکث ، یقال : طال طیلک ؛ ای مکثک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || زندگانی . (آنندراج ). گویند: طال طیلک ؛ای عمرک . (منتهی الارب ). || غیبت . گویند: طال طیلک ؛ ای غیبتک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). طول .
-
ویسک
لغتنامه دهخدا
ویسک . [ وِ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشت طال بخش بانه ٔ شهرستان سقز. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
طیل
لغتنامه دهخدا
طیل . [ ی َ ] (ع اِ) پای بند ستور یا رسن دراز که بدان ستور را بعلف بندند. یقال : ارخ للفرس طیله ؛ یعنی دراز کن رسن آن را. || (اِمص ، اِ) عمر. || درنگی . || غیبت ، یقال : طال طیلک . (منتهی الارب ). درازی . یقال : طال طیلک ؛ ای مدتک . (مهذب الاسماء).
-
زروار
لغتنامه دهخدا
زروار. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان طال است که در بخش بانه ٔ شهرستان سقز واقع است و 250 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
کانی سیب
لغتنامه دهخدا
کانی سیب . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان دشت طال بخش بانه ٔ شهرستان سقز. واقع در 22هزارگزی شمال باختری بانه 2هزارگزی شیدیله . دارای 30 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
هیکلة
لغتنامه دهخدا
هیکلة. [ هََ ک َ ل َ ] (ع ص ) زن کلان جثه ٔ دراز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || (مص ) تمام شدن گیاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). هیکل الزرع هیکلة؛ نما و طال . (اقرب الموارد).
-
متطال
لغتنامه دهخدا
متطال . [ م ُ ت َ طال ل ] (ع ص ) آن که گردن دراز کند تا دور نگرد. (آنندراج ). کسی که گردن دراز می کند برای دیدن چیزی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). و رجوع به تطالل و متطاول شود.
-
طول
لغتنامه دهخدا
طول . (ع اِمص ، اِ) زیادت . فزونی . (منتهی الارب ) افزونی . (مهذب الاسماء). فضل . || علو. || سعه . فراخی . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). دستگاه . (منتهی الارب ). || توانگری . (منتهی الارب )(منتخب اللغات ). غنی ̍. توانائی . (منتهی الارب ). قدرت . (م...
-
کانی پیزمکه
لغتنامه دهخدا
کانی پیزمکه . [ م ِ ک ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان دشت طال بخش بانه ٔ شهرستان سقز. واقع در 25هزارگزی شمال باختری بانه و چهارهزارگزی جنوب باختری شوسه ٔ بانه به سردشت . ناحیه ای است کوهستانی ، سردسیر و دارای 15 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ...
-
نمازگاه
لغتنامه دهخدا
نمازگاه . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشت طال از بخش بانه ٔ شهرستان سقز، در 21هزارگزی شمال غربی بانه واقع است و 128 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ، محصولش غلات و توتون و کتیرا و گزنگبین و مازوج ، شغل اهالی زراعت و زغال سوزی است . (از فرهنگ جغرافیایی...
-
غربات
لغتنامه دهخدا
غربات . [ غ ُ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ). جایگاهی است که در آن بعضی از بنی اسد کشته شدند و شاعر ایشان چنین سرود : الا یا طال بالغربات لیلی و مایلقی بنو اسد بهنه و قائلة اسبت فقلت جیراسی اننی من ذاک انه .(از معجم البلدان ).
-
طوال
لغتنامه دهخدا
طوال . [ طَ ] (ع اِ) غایت زمانه . گویند: لااتیک طوال الدهر (و یضم ) و یقال طال طوالک و طیالک (بالکسر) ایضاً؛ ای عمرک او مکثک او غیبتک . (منتهی الارب ). عمر. || درنگ . (منتخب اللغات ).- طوال الدار ؛ صحن دراز. (منتهی الارب ).- طوال الدهر ؛ هرگز. هیچوقت...
-
قاسم
لغتنامه دهخدا
قاسم . [ س ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲ اموی ، مکنی به ابومحمد و معروف به ابن طال لیله . از حسن بن رشید و ابن زیاد لؤلؤی و تمیم بن محمد روایت کند و ابوعبداﷲبن عبدالسلام حافظ و جز او از او روایت دارند. وی پس از سال 407 هَ . ق . وفات یافت . (الحلل الس...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی (امیر ...) مکنی به ابوالعباس . ابوبکر محمدبن زکریای رازی کتاب منافع الاغذیة و دفع مضارها و نیز مقالة فیما سئل عنه فی انه لم صار من قل ّ جماعه من الانسان طال عمره ، را به نام او کرده است . رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 320...
-
تسآل
لغتنامه دهخدا
تسآل . [ ت َ ] (ع مص ) سأل سوءالاً و مسألةو سآلة و سأله و تسآلا. خواستن . (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد): قال مؤلف الکتاب ولقد طال تطوافی و کثر تسآلی عن العسکریین . (معجم الادباء یاقوت ج 3 ص 126). و رجوع به سؤال شود.