کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طالوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جالوت
لغتنامه دهخدا
جالوت . (اِخ ) نام جباری از فلسطین که داود او را بکشت و عبرانی آن جلیات است . (اقرب الموارد). کافری بود که در عهد طالوت بدست پیغمبری کشته شد. (برهان ). پادشاه کافر که طالوت بهمراهی حضرت داود(ع ) او راشکست داده . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). نام کافری ک...
-
ستخیز
لغتنامه دهخدا
ستخیز. [ س َ ] (اِ) مخفف رستخیز است که محشر و قیامت باشد. (برهان ) (آنندراج ) : بجان من بر، ستخیز کرد لشکر عشق چنانکه لشکر طالوت کرد بر جالوت .طیّان .
-
ابیاثار
لغتنامه دهخدا
ابیاثار. [ اَ ] (اِخ ) یکی از کهنه ٔ بنی اسرائیل و از منسوبان داود نبی است . او مبغوض طالوت شد و سپس به ادونیا پسر داود پیوست و از اینرو سلیمان ویرا از کهانت عزل کرد.
-
ایاب
لغتنامه دهخدا
ایاب . [ اَی ْ یا ] (ع ص ) سقاء. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از متن اللغة). و منه حدیث عکرمة: و کان طالوت ایاباً. (منتهی الارب ).
-
جریری
لغتنامه دهخدا
جریری . [ ج َ ] (اِخ ) حسن بن ادریس شوشتری (منسوب به جریربن عبداﷲ بجلی ). از روات بود و از طالوت بن عباد روایت کرد. (از لباب الانساب ).
-
عرفطی
لغتنامه دهخدا
عرفطی .[ ع ُ ف ُ ی ی ] (اِخ ) نسبت است به عرفطة. و او جد طالوت بن ابی بکربن خالدبن عرفطه ٔ عرفطی ، حلیف و هم پیمان بنی زهرة بوده است . (از اللباب فی تهذیب الانساب ).
-
تمام آمدن
لغتنامه دهخدا
تمام آمدن . [ ت َ م َ دَ ] (مص مرکب ) راست آمدن . درست و براندازه شدن : طالوت بفرمود تا آن زره بیاوردند و آن سیصد و سیزده تن پوشیدند بر هیچ کس راست نیامد. داود بپوشید بر وی تمام آمد. (قصص الانبیاء ص 144). رجوع به تمام و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
جابرس
لغتنامه دهخدا
جابرس . [ ب َ ] (اِخ ) شهری است در اقصای مشرق که بعقیده ٔ یهودیان طایفه ای از ایشان در جنگ طالوت یا در جنگ بخت نصر فرار کردند و آنجاساکن شدند. و گفته شده است که ساکنان آنجا بقایای قوم مؤمنین ثمودند. (معجم البلدان ) (مراصد الاطلاع ).
-
شلوم
لغتنامه دهخدا
شلوم . [ ش َ ] (اِخ ) نام پیغمبری که پسر داود (ع ) بود و مادرش دختر طالوت است . (حبیب السیر چ سنگی ج 1 ص 43). نام رسول سوم است از رسل اصحاب قریه که صادق و صدوق و شلوم اند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || نام چند تن از فرمانروایان رجال در قاموس کتاب مقد...
-
خشویه
لغتنامه دهخدا
خشویه . [ خ َ ی َ ] (اِخ ) نام بزرگی بوده است به بخارا. (یادداشت بخط مؤلف ) : روایت کرده اند که به بخارا امیری بوده است نام او محمد طالوت روزی خشویه را که وزیر او بود گفت می بایدکه بزیارت خواجه امام ابوحفص رویم و او را دریابیم و این خشویه از مهتران ...
-
اشموئیل
لغتنامه دهخدا
اشموئیل . [ اِ ] (اِخ ) پیغمبری از یهود بود که طالوت را بسلطنت بنی اسرائیل برگزید. صاحب حبیب السیر آرد: در وقتی که عالی نام امام مدبر بنی اسرائیل بود. اشمویل علیه السلام متولد گشت . به اتفاق ائمه ٔ اخبار نسب آن پیغمبر بزرگوار به لاوی بن یعقوب علیه ال...
-
یک چندی
لغتنامه دهخدا
یک چندی . [ ی َ / ی ِ چ َ ] (ق مرکب ) اندک زمانی . مدت اندک . یک زمانی . (ناظم الاطباء). چندی . مدتی . زمانی . چندگاهی . (یادداشت مؤلف ) : چون برآشفته گشت یک چندی دور دار از پلنگ بدخو رنگ . ناصرخسرو.طالوت چون آن بدید پشیمان شد نتوانست که بازستاند پس...
-
راحب
لغتنامه دهخدا
راحب . [ ح ِ ] (اِخ ) نام زن بهمن . کی بهمن پسر اسفندیار بود و مادرش را نام اسنور بود از فرزندان طالوت الملک ، و نام او اردشیر بود، کی اردشیر درازانگل خواندندی او را و به بهمن معروف است ، و درازدست نیز گویند سبب آنکه برپای ایستاده و دست فروگذاشتی از ...
-
معرفه
لغتنامه دهخدا
معرفه . [ م َ رِ ف َ ] (ع اِمص ) معرفة. معرفت . رجوع به معرفة و معرفت شود. || (اِ) (اصطلاح دستوری ) اسمی است که نزد مخاطب معلوم و معهود باشد؛ مثلاً اگر کسی به مخاطب خود بگوید: «عاقبت خانه را فروختم و دکانها را خریدم » مقصود این است : خانه و دکانهائی ...
-
ذوالمنار
لغتنامه دهخدا
ذوالمنار. [ ذُل ْ م ِ ] (اِخ ) لقب ابرهةبن تبعبن رائس . یکی از ملوک یمن . گویند از آنرو بدو ذوالمنار گفتند که او نخستین کس بود که برای راهنمائی کاروانیان در راهها نصب منارها کرد. و در مجمل التواریخ و القصص آمده است که ، ملک ابرهة ذوالمنار، مائة و ثما...