کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طالب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
طالب گیلانی
لغتنامه دهخدا
طالب گیلانی . [ ل ِ ب ِ ] (اِخ ) از اهل گیلان است . شاعری است هموار و پخته . و گویا در آن ولایت بالاتر از وی شاعری نباشد، ابیات خوبی دارد، و دیوانی ترتیب داده است . این بیتها از او است :اجل ز محنت هستی دهد نجات مراکه من حیات نمیخواهم و حیات مرا.چو ره...
-
طالب لاهیجانی
لغتنامه دهخدا
طالب لاهیجانی . [ ل ِ ب ِ ] (اِخ ) اصلش از لاهیجان در خدمت احمدخان بوده ... در قزوین وفات یافته ، از او است :بعد عمری گر نگاهی جانب من میکندصد نگه بهر تسلی سوی دشمن میکند.(آتشکده ٔ آذر ص 163).
-
طالب آباد
لغتنامه دهخدا
طالب آباد. [ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد در 24هزارگزی شمال باختری فریمان . جلگه و گرمسیر با 46 تن سکنه آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و تریاک و چغندر. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران...
-
طالب آباد
لغتنامه دهخدا
طالب آباد. [ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حسین آباد بخش شوش شهرستان دزفول . در 10هزارگزی خاوری شوش و یکهزارگزی جنوب خاوری شوسه ٔ اهواز به دزفول . دشت و گرمسیر و مالاریائی با 600 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ کرخه . محصول آنجا غلات و برنج و کنجد. شغل...
-
طالب آباد
لغتنامه دهخدا
طالب آباد. [ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ناتل رستاق بخش نور شهرستان آمل . در 15هزارگزی جنوب خاوری سولده . دشت و معتدل و مالاریائی با 55 تن سکنه (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
-
طالب آباد
لغتنامه دهخدا
طالب آباد. [ ل ِ ] (اِخ ) دهی است در دو فرسخ و نیمی میانه ٔ جنوب و مغرب سروستان فارس . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
طالب آباد
لغتنامه دهخدا
طالب آباد. [ ل ِ ] (اِخ ) محلی است فعلاً ایستگاه شماره ٔ 32 راه آهن شمال ، با نام بهرام ، اما پیشتر طالب آباد خوانده میشد. بواسطه ٔ نزدیکی به تپه ها و خرابه هائی منسوب به بهرام گور، از طرف فرهنگستان بدین نام (بهرام ) نامیده شد. فاصله اش تا تهران ، 26...
-
طالب آباد
لغتنامه دهخدا
طالب آباد. [ ل ِ ] (اِخ ) نام محلی است کنار راه رشت و بندرانزلی میان حسن رود و شالور. در 369000 گزی تهران .
-
طالب آباد
لغتنامه دهخدا
طالب آباد. [ ل ِ ](اِخ ) دهی است جزء بخش سنگسر شهرستان سمنان در یکهزارگزی جنوب سنگسر کنار شوسه ٔ سمنان به سنگسر. کوهستانی و سردسیر با 200 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و میوه جات و لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری . گله دارها تابستان ب...
-
طالب آباد
لغتنامه دهخدا
طالب آباد. [ ل ِ ](اِخ ) دهی است جزء دهستان چهار فریضه بخش مرکزی شهرستان بندر انزلی در 7هزارگزی خاوری غازیان کنار راه شوسه انزلی به رشت . جلگه و کنار مرداب . معتدل و مرطوب و مالاریائی . با 126 تن سکنه آب آن از حسن رود و سفیدرود. محصول آنجا برنج و ابر...
-
طالب آملی
لغتنامه دهخدا
طالب آملی . [ ل ِ ب ِ م ُ ] (اِخ ) از شاعران قرن یازدهم که در 1036 هَ . ق . درگذشته است . صاحب «آتشکده » آرد: از شعرای آمل است و مدتی در هندوستان در خدمت شاه سلیم از معتبرین بوده . صاحب دیوان است و در شاعری طرز خاص که مطلوب شعرای فصیح نیست دارد. بعد ...
-
طالب الحق
لغتنامه دهخدا
طالب الحق . [ ل ِ بُل ْ ح َق ق ] (اِخ ) عبداﷲبن یحیی الحضرمی ملقب به طالب الحق . یکی از ائمه ٔ فرقه ٔ اباضیه از مردم یمن است که از فرمانبری مروان بن محمد سرپیچی کرد و مردم با او بیعت خلافت بستند و کار او بالا گرفت ، و ابوحمزه از وی پیروی کرد. آنگاه م...
-
طالب جاجرمی
لغتنامه دهخدا
طالب جاجرمی . [ ل ِ ب ِ ج َ ] (اِخ ) مؤلف تذکره ٔ دولتشاه آرد: غزل را نیکو میگوید از کدخدازادگان جاجرم بوده و شاگرد شیخ آذری است ، در اول حال سفر اختیار کرده . در دارالملک شیراز اقامت ساخت و آنجا قبول تمام یافت . اشعار او در فارس شهرت کُلی گرفته ، د...
-
طالب جان
لغتنامه دهخدا
طالب جان . [ ل ِ] (اِخ ) موضعی در شمال چیل نادری از توابع مکران .
-
طالب خان
لغتنامه دهخدا
طالب خان . [ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه . در 3هزارگزی باختر مراغه و دوهزارگزی شمال باختری شوسه ٔ مراغه به آذرشهر. جلگه معتدل با 438 تن سکنه ٔ شیعه . آب آن از صوفی چای و محصول آنجا غلات و کشمش و نخود و بادام و زردآلو....