کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طالار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طالار
لغتنامه دهخدا
طالار. (اِ) تالار. اطاق بزرگ مستطیلی که غالباً در منازل برای پذیرائی اختصاص داده میشود. سالن . رجوع به تالار شود.
-
واژههای مشابه
-
طالار اشرف
لغتنامه دهخدا
طالار اشرف . [ رِ اَ رَ ] (اِخ ) در اصفهان واقع است ، و از جمله ٔ ابنیه ٔ تاریخی ایران میباشد.
-
پل طالار
لغتنامه دهخدا
پل طالار. [ پ ُ ل ِ ] (اِخ ) نام محلی کنار جاده ٔ قائمشهر و بابل میان قائمشهر و پل نوری کلا در 258700گزی طهران .
-
واژههای همآوا
-
تالار
لغتنامه دهخدا
تالار. (اِ) تختی یا خانه ای باشد که بر بالای چهار ستون یا بیشتر از چوب و تخته سازند. (برهان ) (از فرهنگ اوبهی ). عمارتی بود که چهار ستون بر چهار طرف صفه بر زمین فروبرند و بالای آن را بچوب و تخته بپوشند. (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ). تخت یا خانه ا...
-
تالار
لغتنامه دهخدا
تالار. (اِخ ) رودخانه ای است در مازندران . (فرهنگ نظام ). رود تالار از سوادکوه گذشته و ببحر خزر میریزد. (از التدوین ). رودی است در شاهی که دهستان کیاکلا را مشروب سازد. رجوع به تالارپشت و تالارپی و رجوع بسفرنامه ٔ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 6، 42، ...
-
تالار
لغتنامه دهخدا
تالار. [ تال ْ لا ] (اِخ ) مرکز بلوکی است به آلپ علیا در ناحیه ٔ گاپ بر کنار دورانس واقع است و 636 تن سکنه دارد.
-
تالار
لغتنامه دهخدا
تالار. [ تال ْ لا ] (اِخ ) (کامیل دوستن دوک دو. مارشال فرانسه و از مردان سیاسی بود. در سال 1652 م . متولد شد و بسال 1728 درگذشت .
-
جستوجو در متن
-
پل نوری کلا
لغتنامه دهخدا
پل نوری کلا. [ پ ُ ل ِ ک َ ] (اِخ ) نام محلی کنار جاده ٔ قائمشهر و بابل میان پل طالار و بابل در 264600گزی طهران .
-
پل بستل
لغتنامه دهخدا
پل بستل . [ پ ُ ل ِ ب َ ت َ ] (اِخ ) نام پلی که به امر شاه عباس بر اتجان رود شعبه ٔ رود طالار ساخته اند. (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد تألیف رابینو ص 43).
-
پل سفید
لغتنامه دهخدا
پل سفید. [ پ ُ ل ِ ] (اِخ ) نام پلی بر رود طالار دارای دو چشمه در سی میلی شمال فیروزکوه و 42میلی جنوب ساری . (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 42 و43).
-
صد ستون
لغتنامه دهخدا
صد ستون . [ ص َ س ُ ] (اِخ ) (قصر...) در دست چپ اپدانه (سمت مشرق ) دومین قصر بار واقع است و کتیبه ندارد، لکن بمناسبت صفت ممیزه اش قصر «صدستون » نامیده شده . قصر مذکور با دو سردر بزرگ ، هم سطح بنا شده و بنابراین پست تر از اپدانه واقع است . با وجود زیا...
-
باروت
لغتنامه دهخدا
باروت . (اِخ ) فتنه ٔ. مادر ژاک اول (پسرعم الیزابت ) کاتولیک بود و او خود در مذهب پوری تنی تربیت یافت اما چون میخواست پادشاهی مستبد باشد مذهب انگلیکانی را پذیرفت و مخالف کاتولیک ها و پوری تنیها گشت چنانکه در نخستین سال پادشاهی او شش هزار کاتولیک را ب...