کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طاق
لغتنامه دهخدا
طاق . (اِ) آزاددرخت . برگش پهنا ندارد. رجوع به «هَدَب » در قاموس و جز آن شود. طاق ، شامل دو نوع است : یکی مخصوص بسوزانیدن هیمه ، که آن را طاق نامند و یکی حب الزلم است از نخود بزرگتر و شبیه به عناب در رنگ و شیرینی و مغز دانه ٔ او بسیار لذیذ است و نیز ...
-
طاق
لغتنامه دهخدا
طاق . (اِ) سقف محدب . آسمانه . درونسو یا جانب انسی سقف . سقفی چون خرپشته کرده . عقد (طاق بنا). (منتهی الارب ) : به یک دست ایوان یکی طاق دیدز دیده بلندی او ناپدید. فردوسی .همه خانه سرگین بد از گوسفندیکی طاق بر پای و جای بلند. فردوسی .به بوزرجمهر آنگه ...
-
طاق
لغتنامه دهخدا
طاق . (اِخ ) حصاری است در طبرستان . منصور خلیفه ٔ عباسی ابوالخصیب را والی قومس و جرجان و طبرستان کرد و فرمان داد که از راه جرجان بدانجا درآید و هم به ابن عون نوشت که به طبرستان رود بدان نهج که از قومس بگذرد، در آن هنگام اسپهبد، در شهر اسپهبدان اقامت ...
-
طاق
لغتنامه دهخدا
طاق . (اِخ ) رجوع به ابوالحسن طاق شود.
-
طاق
لغتنامه دهخدا
طاق . (اِخ ) قلعه ٔ طاق . حمداﷲ مستوفی در نزهة القلوب ذیل شرح بلاد قُهستان و نیمروز آورده که : قلعه ٔ طاق شهری کوچک است و در او انگور بسیار باشد و چند دیه توابع آن است . (نزهةالقلوب مقاله ٔ ثالثه چ لیدن ص 146). شهری است در حدود سیستان در جهت خراسان ر...
-
طاق
لغتنامه دهخدا
طاق . (اِخ ) محله ای است به بغداد و منسوب به آن محله است ، محمدبن النعمان شیعی که بمؤمن الطاق معروف میباشد.
-
طاق
لغتنامه دهخدا
طاق . (اِخ ) مؤمن الطاق ِ یا شیطان الطاق . نجاشی (متوفی 450) گوید: محمدبن علی بن نعمان بن ابی طریفة بجلی (مولای أحول ) ابوجعفرکوفی صیرفی ملقب به مؤمن الطاق و صاحب الطاق است . (طاق محله ای است به بغداد و وی بدان محله منسوب است ). و مخالفان وی راشیط...
-
طاق
لغتنامه دهخدا
طاق . (اِخ ) نام یکی از ده دروازه ٔ تبریز. حمداﷲ مستوفی گوید: تبریز ده دروازه دارد. و طاق یکی از آنهاست . (نزهةالقلوب چ لیدن مقاله ٔ ثالثه ص 76).
-
واژههای مشابه
-
طاق طاق
لغتنامه دهخدا
طاق طاق . (اِ صوت ) حکایت آواز زدن چیزی بر چیزی چنانکه جامه ٔ شسته ٔ گازران بر سنگ و جز آن : گه ز طاق طاق گردنها زدن طاق طاق جامه کوبان ممتهن .مولوی .
-
طاق و نیم طاق
لغتنامه دهخدا
طاق و نیم طاق . [ ق ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) سلسله ای از طاقهای خُرد و بزرگ راستین ، یا بصورت نما.
-
هفت طاق
لغتنامه دهخدا
هفت طاق . [ هََ ] (ص مرکب ) آنچه دارای هفت طاق باشد. || کنایه از فلک و جهان : این راه غولدار و پل هفت طاق راتا چارسوی هشت جنان چون گذاشتی ؟خاقانی .
-
ابوالحسن طاق
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن طاق . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ن ِ ] (اِخ ) رجوع به حبیب السیر ج 1 ص 329 شود.
-
جفته طاق
لغتنامه دهخدا
جفته طاق . [ ج َ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) کنایه از دو ابرو. (غیاث ).
-
تپه طاق
لغتنامه دهخدا
تپه طاق . [ ت َپ ْ پ َ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان یخاب است که در بخش طبس شهرستان فردوس و در صدوهفتاد وسه هزارگزی شمال خاوری طبس واقع است . کوهستانی و معتدل است . و 14 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).