کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طاسة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طاسة
لغتنامه دهخدا
طاسة. [ طاس ْس َ ] (ع ص ) طعنة طاسةٌ؛ نیزه ای که در شکم درآمده . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
تعسة
لغتنامه دهخدا
تعسة. [ ت َ س َ ](ع اِ) بدی و بدبختی و نحوست . (از دزی ج 1 ص 147).
-
جستوجو در متن
-
زخمه ٔ کاسه
لغتنامه دهخدا
زخمه ٔ کاسه . [ زَ م َ / م ِ ی ِ س َ / س ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چوبهای باریکی که کاسه بدان نوازند. و مراد از کاسه ، طاسه باشد که پیش امرا و سلاطین نوازند. (بهار عجم ) (آنندراج ) . و رجوع به زخمه ریختن شود.