کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طابعة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
تابعة
لغتنامه دهخدا
تابعة.[ ب ِ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم یحصبی اندلسی . محدث .
-
تعبئة
لغتنامه دهخدا
تعبئة. [ ت َ ب ِ ءَ ] آماده و ساخته کردن سامان لشکر را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آماده و ساخته کردن متاع و کار و لشکر و جز آن را و یونس آرد عبیت الجیش تعبیة وبلاهمزه . (از اقرب الموارد). و رجوع به تعبیة شود.