کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طائر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طائر
لغتنامه دهخدا
طائر. [ ءِ ] (اِخ ) آبی است بنی کعب بن کلاب را. (معجم البلدان ).
-
طائر
لغتنامه دهخدا
طائر. [ ءِ ] (اِخ ) نام شاهزاده ای از عرب : ز غسانیان طائر شیردل که دادی فلک را بشمشیر دل . فردوسی .بعد از فوت هرمزبن نرسی این خبر شایع شد که پادشاه عجم قدم بصحرای عدم نهاد، و از وی پسری نماند. ملوک اطراف طمع در تسخیر آن مملکت نموده ، طائرنامی از اعر...
-
طائر
لغتنامه دهخدا
طائر. [ ءِ ] (اِخ ) نام فرقه ای از صوفیه . (کشاف اصطلاحات الفنون ).
-
طائر
لغتنامه دهخدا
طائر. [ ءِ ] (ع اِ) پرنده . (منتهی الارب ) : روزگار عنود، و دهر کنود... طائر روح او را [ امیر ابونصر را ] بسنگ حادثه ٔ حرض ، از آشیانه ٔ تن آواره ساخت . (ترجمه ٔ تعزیت نامه ٔ عتبی در پایان ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 449).گر بپر گوئیش گوید اُشترم ور بگوئی ...
-
طائر
لغتنامه دهخدا
طائر.[ ءِ ] (اِخ ) نام اسب قُتادةبن جریر السدوسی است .
-
واژههای مشابه
-
نسر طائر
لغتنامه دهخدا
نسر طائر. [ ن َ رِ ءِ ] (اِخ ) یکی از صور شمالی فلک که چون عقابی به پر توهم شده ، و ستاره ای از قدر اول هم در این صورت واقع است که آن را نیز نسر طائر نامند و ذنب العقاب در این صورت است و صورت نسر طائر را شاهین و عقاب نیز خوانند. (یادداشت مؤلف ). شکل...
-
حسن طائر
لغتنامه دهخدا
حسن طائر. [ ح َ س َ ن ِ ءِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحیم (1192 - 1247 هَ . ق .). پسر برادر ابراهیم خان اعتمادالدوله . دیوانی در پنج هزار بیت داشت . احوالش در مجمعالفصحاء (ج 2 ص 343) و فارسنامه ٔ ناصری (ج 2 ص 149) وفهرست مجلس (ج 3 ص 339) آمده است . (ذریعه ج ...
-
جستوجو در متن
-
طایر
لغتنامه دهخدا
طایر. [ ی ِ ] (ع اِ) رجوع به طائر شود.
-
قعود
لغتنامه دهخدا
قعود. [ ق َ ] (اِخ ) صلیب ، و آن نام چهار ستاره است پشت نسر طائر. (یادداشت مؤلف ).
-
نسر طایر
لغتنامه دهخدا
نسر طایر. [ ن َ رِ ی ِ ] (اِخ ) رجوع به نسر طائر شود.
-
حسن
لغتنامه دهخدا
حسن . [ ح َس َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحیم . رجوع به حسن طائر شود.
-
ذنب العقاب
لغتنامه دهخدا
ذنب العقاب . [ ذَن َ بُل ْ ع ُ ] (اِخ ) نام ستاره ای روشن در صورت عقاب یعنی بر صورت نسر طائر.
-
لثق
لغتنامه دهخدا
لثق . [ ل َ ث ِ ] (ع ص ) طائرٌ لثق ؛ مرغ تر و نمناک . (منتهی الارب ).