کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضيق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ضیق
لغتنامه دهخدا
ضیق . (ع اِ) ج ِ ضیقة. (منتهی الارب ).
-
ضیق
لغتنامه دهخدا
ضیق . (ع ص ) ضد سعه . تنگ . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ) (مهذب الاسماء). || (اِ) شک در دل . شک که در دل گذرد (بفتح اول نیز آید). (منتهی الارب ). || (اِمص ) تنگدستی . درویشی . || آنچه گاهی گشاده باشد وقتی تنگ ، مانند سرای و جامه . (منتهی الارب ). تن...
-
ضیق
لغتنامه دهخدا
ضیق . [ ض َ ] (اِخ ) از قرای یمامة. و آن را ضیق قرقری نیز گویند. (معجم البلدان ).
-
ضیق
لغتنامه دهخدا
ضیق . [ ض َ ] (ع اِ) ج ِ ضَیْقة. (منتهی الارب ).
-
ضیق
لغتنامه دهخدا
ضیق . [ ض َ ] (ع ص ) تنگ . || (اِ) تنگی . || شک که در دل گذرد. (بکسر اول نیز آید). || آنچه باعث تنگی سینه باشد. (منتهی الارب ). تنگی در دل و سینه . (منتخب اللغات ).
-
ضیق
لغتنامه دهخدا
ضیق . [ ض َ / ضی ] (ع مص ) تنگ شدن . (منتخب اللغات ) (تاج المصادر) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (دهار). || بخیل شدن مرد. || نگنجیدن چیز در چیزی . (منتهی الارب ).
-
ضیق
لغتنامه دهخدا
ضیق . [ ض َی ْ ی ِ ] (ع ص ) تنگ . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ) (مهذب الاسماء).گویند: ضیق لیق ؛ اتباع . (مهذب الاسماء) : خانه ٔ گهواره و ضیق مدارتا تواند کرد بالغ انتشار. مولوی .|| بخیل . (منتخب اللغات ).
-
جستوجو در متن
-
دماور
لغتنامه دهخدا
دماور. [ دَ وَ ] (اِ مرکب ) ضیق النفس و دمابر. (ناظم الاطباء). ضیق نفس . (آنندراج ). رجوع به ضیق نفس شود.
-
بنگ رنگ
لغتنامه دهخدا
بنگ رنگ . [ ب َ رَ ](اِ مرکب ) ضیق النفس . (ناظم الاطباء). ضیق النفس . تنگی نفس . (فرهنگ فارسی معین ). || (ص مرکب ) گرفتار ضیق النفس . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ).
-
نفس تنگی
لغتنامه دهخدا
نفس تنگی . [ ن َ ف َ ت َ] (حامص مرکب ) بیماری ضیق النفس . (ناظم الاطباء). عسرالنفس . تنگی نفس . ضیق النفس . (یادداشت مؤلف ). آسم .
-
گشادی
لغتنامه دهخدا
گشادی . [ گ ُ ] (حامص ) فراخی . فراخا. وسعت . گشادگی . مقابل تنگی و ضیق .
-
ضیقة
لغتنامه دهخدا
ضیقة. [ ض َی ْ ی ِ ق َ ] (ع ص ) تأنیث ضَیِّق .
-
لحیص
لغتنامه دهخدا
لحیص . [ ل َ] (ع ص ) تنگ . (منتهی الارب ). ضیق . (اقرب الموارد).
-
ازق
لغتنامه دهخدا
ازق . [ اَ زَ ] (ع اِ) تنگی . (منتهی الارب ). ضیق .