کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضوطر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضوطر
لغتنامه دهخدا
ضوطر. [ ض َ طَ ] (ع ص ) ضبطر. ضبطار. مرد کلان جثه ٔ فربه ناکس بزرگ سرین . مرد شگرف بی خیر. (منتهی الارب ). ج ، ضَیاطر، ضیاطرة، ضَیْطارون .
-
واژههای همآوا
-
زوتر
لغتنامه دهخدا
زوتر. (ق مرکب ) مخفف زودتر. (آنندراج ). زودتر و بتعجیل و بشتاب . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ) : چو این نامه بخوانی هر چه زوتربکن تدبیر شهرآرای دختر. (ویس و رامین ).بر مسکنش هر لحظه من نالم ز درد جان و تن یارب ز لطف خویشتن بازش به من زوتر رسان ....
-
جستوجو در متن
-
ضیاطر
لغتنامه دهخدا
ضیاطر. [ ض َ طِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ضوطر. (منتهی الارب ). رجوع به ضوطر شود.
-
ضیطارون
لغتنامه دهخدا
ضیطارون . [ ض َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ضَوطَر. (منتهی الارب ). رجوع به ضوطر شود.
-
ضیاطرة
لغتنامه دهخدا
ضیاطرة. [ ض َ طِ رَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ضوطر. (منتهی الارب ).
-
ضیطار
لغتنامه دهخدا
ضیطار. [ ض َ ] (ع ص ) ضوطر. ضَیْطَر. مرد کلان جثه . فربه ناکس بزرگ سرین . || مرد شگرف بی خیر. || بازرگانی که سفر نکند و از جای خود بجای دیگر نرود برای فروختن . (منتهی الارب ).
-
ضیطر
لغتنامه دهخدا
ضیطر. [ ض َ طَ ] (ع ص ) ضَوطر. ضَیطار. مرد کلان جثه . فربه ناکس بزرگ سرین . (منتهی الارب ). بزرگ شکم . بزرگ و فرومایه . (مهذب الاسماء). || مرد شگرف بی خیر. (منتهی الارب ).