کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضواحک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضواحک
لغتنامه دهخدا
ضواحک . [ ض َ ح ِ ] (ع اِ) ج ِ ضاحکة. چهار دندان که از پس نیش بود. (مهذب الاسماء). دندانها که وقت خندیدن ظاهر شود، یا چهار دندان که میان انیاب و اضراس است . (منتخب اللعات ).
-
جستوجو در متن
-
ضاحکة
لغتنامه دهخدا
ضاحکة. [ ح ِ ک َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث ضاحک . || دندانی که در وقت خنده پیدا گردد. (منتهی الارب ). دندانهائی که از خنده بنماید. یکی از چهار دندان که پس از نیشتر باشد. نام دندانی که پس از نیش بود. چهار دندان که مابین انیاب و اضراس است . (منتهی الارب ). ی...
-
آسیا
لغتنامه دهخدا
آسیا. (اِ) هر یک از دندانهای سرپَخ و درشت که خوردنی خشک و سخت را نرم و خرد کند، و شمار آن در آدمیان بیست باشد، ده در فک زبرین و ده دیگر در فک زیرین و جای آنها در پی ضواحک است . و نام هر یک از آن ده کرسی و به عربی طاحنه و رحی و مجموع آن طواحن و ارحاء ...
-
طواحن
لغتنامه دهخدا
طواحن . [ طَ ح ِ ] (ع اِ) ج ِ طاحنه ج ِ طاحونة. دندانهای بزرگ . (منتهی الارب ). دندانهای بزرگ پهن که طعام بدان سائیده شود و بفارسی آسیادندان گویند. (منتخب اللغات ). دندانهای آسیا. اضراس . دوازده دندان که از پس ضواحک بود. (مهذب الاسماء). از پس انیاب ش...
-
طاحنة
لغتنامه دهخدا
طاحنة. [ ح ِ ن َ ] (ع ص ، اِ) دندان آسیا. (دهار). ناجذ (دندان سپسین همه ). یکی از دندانهای آسیا. ج ،طواحن : دندانی که طاحنه ٔ جسم است و غذاء روح به قوّت آن منهضم میشود، چون مُتآکِل شد و لذّت عیش به الم آن منغص گشت جز قلع و افاتت آن چاره نیست . (ترجمه...
-
ضحک
لغتنامه دهخدا
ضحک .[ ض ِ ] (ع اِ) خنده . خنده ٔ به آواز. (غیاث ). || بانگ کپی . (مهذب الاسماء). صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: ضحک بکسر ضاد و بفتح آن نیز آمده و بسکون حاء مهمله و بکسر ضاد و حاء نیز استعمال شده و چنانچه در منتخب اللغات ذکر کرده عبارتست از کیفیتی ر...
-
ضرس
لغتنامه دهخدا
ضرس . [ ض ِ ] (ع اِ) دندان . (دهار) (منتهی الارب )(منتخب اللغات ) (مهذب الاسماء). سِن ّ. ج ، ضُروس ، اضراس . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). و اضراس نام دیگر دندانهای آسیا یعنی طواحن است . (از ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). دندان کرسی . (بحر الجواهر). و آن شان...
-
اضراس
لغتنامه دهخدا
اضراس . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ضِرْس . (منتهی الارب ) (دهار) (ناظم الاطباء) (معجم البلدان ). ج ِ ضِرْس ، بمعنی دندان . (آنندراج ). || ومشهور این است که اضراس بجز رباعیات و انیاب است و آنها پنج دندان هستند در هر یک از دو طرف فکها و گاه نیز چهار دندان باشند...
-
رحی
لغتنامه دهخدا
رحی . [ رَ حا] (ع اِ) سنگ آسیا. (دهار) (غیاث اللغات ) (صراح اللغة). سنگ آسیا. مؤنث است . ج ، اَرْحی (اَرْح )، اَرْحاء، اُرْحی ّ، رِحی ّ، رُحی ّ، اَرْحیة. || سینه . ج ، اَرْحاء. || پاره ٔ زمین گرد و بلند به مقدار یک میل مربع که آب بر آن نشیند. ج ، ار...
-
ذ
لغتنامه دهخدا
ذ. (حرف ) حرف نهم است از حروف الفبای عرب و یازدهم از الفبای فارسی و بیست و پنجم از حروف ابجد و در حساب جمّل آن را به هفتصد دارند. و نام آن ذال است و گاه برای استواری ضبط ذال معجمة گویند و آن از حروف روادف و شمسیّة و ارضیة یا ترابیة و مصمته و نیز از ح...
-
دندان
لغتنامه دهخدا
دندان . [ دَ ] (اِ) سن . (ترجمان القرآن ) (از برهان ) . هر یک از ساختمان های سخت استخوانی که در دو فک بالا و پایین مهره داران (یا در بسیاری از مهره داران پست ) در سایر استخوانهای جدار دهان یا حلق جایگزین اند و برای گرفتن و جویدن غذا و نیز به عنوان سل...