کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضهد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضهد
لغتنامه دهخدا
ضهد. [ ض َ ] (ع مص ) چیره شدن بر کسی . مغلوب کردن کسی را. (منتهی الارب ). مقهور گردانیدن . (زوزنی ) (تاج المصادر). قهر کردن . (منتخب اللغات ). || ستم کردن . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
زهد
لغتنامه دهخدا
زهد. [ زَ] (ع مص ) اندازه کردن چیزی را. || (اِ) قدر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). یقال : خذ زهد ما یکفیک ؛ بگیر به قدر کفایت خود. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
زهد
لغتنامه دهخدا
زهد. [ زَهََ ] (ع اِ) زکوة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ، زِهاد. (اقرب الموارد).
-
زهد
لغتنامه دهخدا
زهد. [ زُ ] (ع مص ) بی رغبت شدن . (ترجمان القرآن ) (از تعریفات جرجانی ). زاهد شدن . (تاج المصادر بیهقی ). ناخواهان شدن . پارسا شدن . (دهار). ناخواهانی نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زهادة. (ناظم الاطباء). روی بازگردانیدن از چیزی است بواسطه ٔ حقیر...
-
جستوجو در متن
-
اضطهاد
لغتنامه دهخدا
اضطهاد. [ اِ طِ ] (ع مص ) مقهور کردن کسی را. (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد). قهر کردن و چیره شدن .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ضَهْد. (زوزنی ). رجوع به ضهد شود. || ستم نمودن کسی را، یقال : اضطهدته اضطهاداً. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مضطر...