کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضغد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضغد
لغتنامه دهخدا
ضغد. [ ض َ ] (ع مص ) خبه کردن کسی را. فشردن گلوی کسی را. (منتهی الارب ). خفه کردن .
-
واژههای همآوا
-
زغد
لغتنامه دهخدا
زغد. [ زَ ] (ع مص ) سخت بانگ کردن شتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). || فشردن خیک را تا مسکه برون آید. || فشردن گلوی کسی را. || برآغالانیدن کسی را به سخن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (ا...