کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضروری است پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
لرزیدنی
لغتنامه دهخدا
لرزیدنی . [ ل َ دَ ] (ص لیاقت ) که لرزیدن آن ضروری است . || ازدر لرزیدن .
-
لخشیدنی
لغتنامه دهخدا
لخشیدنی . [ ل َ دَ ] (ص لیاقت ) درخور لخشیدن . درخشیدنی . || که لخشیدن آن ضروری است .
-
لمیدنی
لغتنامه دهخدا
لمیدنی . [ ل َ دَ] (ص لیاقت ) درخور لمیدن . که لمیدن او ضروری است .
-
امکان عام
لغتنامه دهخدا
امکان عام . [ اِ ن ِ عام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عبارت است از سلب ضرورت از یک طرف ، مانند سوزان بودن آتش که حرارت و سوزندگی برای آتش ضروری است و عدم آن ضروری نیست . (از تعریفات جرجانی ).
-
آراستنی
لغتنامه دهخدا
آراستنی . [ ت َ ] (ص لیاقت ) از در آراستن . درخور آراستن . که آراستن آن ضروری است . که آراستن آن واجب است .
-
درواس
لغتنامه دهخدا
درواس . [ دَرْ] (اِ) دربایست و دروای است که ضروری و مایحتاج اند.(لغت محلی شوشتر، خطی ). و رجوع به دروای است شود.
-
ساختنی
لغتنامه دهخدا
ساختنی . [ ت َ ] (ص لیاقت ) ازدر ساختن . درخور ساختن . || که ساختن آن بتوان . || آنچه ساختن آن ضروری است . که ساختن آن واجب است .
-
لقیدنی
لغتنامه دهخدا
لقیدنی . [ ل َق ْ قی دَ ] (ص لیاقت ) درخور لقیدن . || که لقیدن او ضروری است .
-
لنجیدنی
لغتنامه دهخدا
لنجیدنی . [ ل َ دَ ] (ص لیاقت ) درخور لنجیدن . بیرون کشیدنی . آختنی . آهختنی . که لنجیدن و آختن آن ضروری است .
-
پژوهیدنی
لغتنامه دهخدا
پژوهیدنی . [ پ ِ / پ َ دَ ] (ص لیاقت ) قابل پژوهیدن . سزاوار پژوهیدن . لایق پژوهیدن . که پژوهیدن آن ضروری است .
-
شدنی
لغتنامه دهخدا
شدنی . [ ش ُ دَ ] (ص لیاقت ) قابل شدن . ممکن . عملی . میسور. میسر. مقدور. آنچه تواند بود. آنکه تواند شد. (یادداشت مؤلف ). ممکن . کردنی . عملی و هر چیز که لایق و قابل اجراباشد. (ناظم الاطباء): این کار شدنی است ؛ امکان انجام شدن دارد. || آنچه وقوع آن ...
-
آمدنی
لغتنامه دهخدا
آمدنی . [ م َ دَ ] (ص لیاقت )آنکه آمدن او ضروری است . آنکه خود آید : آنکس که بود آمدنی آمده بهترآنکس که بود رفتنی ، او رفته شده به . منوچهری .عشق آمدنی بود نه آموختنی .
-
مالابد
لغتنامه دهخدا
مالابد. [ ب ُدد ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) آنچه ضروری است . آنچه از آن چاره ای نیست : و از مالابد نکاهد و در مالایعنی نیفزاید. (المعجم ). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
اولی
لغتنامه دهخدا
اولی . [ اَوْ وَ ی ] (ص نسبی ) منسوب به اول . || بدیهی و آن چیزی است که پس از توجه عقل بدان ثبوت آن به چیز دیگری از تجربه و غیره نیازندارد چون الواحد نصف الاثنین و یکی نصف دوتاست و کل بزرگتر از جزو است . زیرا این دو حکم فقط با تصور طرفین حاصل گردند و...
-
صمیمی
لغتنامه دهخدا
صمیمی . [ ص َ ] (ص نسبی ) منسوب به صمیم . رجوع به صمیم شود. یکدل . صدیق یکتا. همدل . یگانه . چنانکه گذشت یکی از معانی صمیم خالص ، است و این یا، را به آخر آن افزوده اند مانند ضروری ...