کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضرر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضرر
لغتنامه دهخدا
ضرر. [ ض َ رَ ] (ع اِ) زیان . (مجمل اللغة). آزرم . مقابل نفع و سود. خلاف نفع. (محمودبن عمر) : حصیری را مالشی فرماید چنانکه ضرر آن به سوزیان و به تن وی رسد. (تاریخ بیهقی ). بحقیقت بدانید که این رمه را شبانی آمد که ضرر گرگان و ددگان بسته شد. (تاریخ بیه...
-
ضرر
لغتنامه دهخدا
ضرر. [ ض َ رَ ] (ع مص ) گزاییدن . || صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: ضرر، در اصطلاح پزشکان عبارتست از جریان خون از جراحت . کذا فی حدودالامراض .- ضرر زدن ؛ زیان دادن .- ضرر کشیدن ؛ زیان بردن .
-
واژههای مشابه
-
بی ضرر
لغتنامه دهخدا
بی ضرر. [ ض َ رَ ] (ص مرکب ) (از: بی + ضرر) بی زیان . (یادداشت مؤلف ). || بی ضر. بی گزند. بی آزار. (یادداشت مؤلف ). رجوع به ضرر شود.
-
واژههای همآوا
-
ظرر
لغتنامه دهخدا
ظرر. [ ظُ رَ ] (ع اِ) سنگ تیز. ج ، ظُرّان .
-
زرر
لغتنامه دهخدا
زرر. [ زَ رَ ] (ع مص ) ستم کردن . افزونی جستن بر کسی . والفعل من سمع، یقال : زرر فلان ؛ اذا تعدی علی خصمه . (منتهی الارب ). ستم کردن و افزونی جستن بر کسی و تعدی نمودن برکسی . (ناظم الاطباء). || عاقل شدن بعد گولی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع ...
-
جستوجو در متن
-
خسارت کشیدن
لغتنامه دهخدا
خسارت کشیدن . [ خ ِ رَ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) متحمل خسارت شدن . ضرر بردن . زیان کردن . (یادداشت بخط مؤلف ). || تاوان دادن . جبران ضرر کسی را کردن .ضرر و زیان کسی را پرداختن . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
زیان بردن
لغتنامه دهخدا
زیان بردن . [ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) خسارت دیدن . گزند و ضرر بر کسی وارد شدن .- بزیان بردن ؛ ضرر رسانیدن . (فرهنگ فارسی معین ).
-
برف زدی
لغتنامه دهخدا
برف زدی . [ ب َ زَ ] (حامص مرکب ) ضرر و نقصانی که از برف به زراعت میرسد. (آنندراج ). زیان و ضرر حاصل شده از برف . (ناظم الاطباء).
-
ضرار
لغتنامه دهخدا
ضرار. [ ض ِ ] (ع مص ) مُضارّة. گزند رسانیدن یکدیگر را. || جزای ضرر. و قوله تعالی : اتخذوا مسجداً ضراراً ؛ ای مضارة لاهل مسجد قبا. (منتهی الارب ). || لا ضرر و لا ضرار؛ قاعده ٔ فقهی است ومأخوذ از حدیث نبوی «لا ضرر و لا ضرارَ فی الاسلام ».
-
غبن داشتن
لغتنامه دهخدا
غبن داشتن . [ غ َ ت َ ] (مص مرکب ) زیان داشتن . (ناظم الاطباء). ضرر بردن .
-
یبه
لغتنامه دهخدا
یبه . [ ی َ ب ِ ] (اِ) زیان . نقصان . ضرر. خسارت . (ناظم الاطباء).
-
عقیفاء
لغتنامه دهخدا
عقیفاء. [ ع ُ ق َ ](ع اِ) گیاهی است که برگ آن به سداب ماند، گوسپند را می کشد و به شتر ضرر میرساند. (منتهی الارب ). گیاهی است چون سذب ، گوسفند را میکشد و به شتر ضرر نمیرساند.(از اقرب الموارد). عَقفاء. و رجوع به عقفاء شود.