کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضدیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضدیت
لغتنامه دهخدا
ضدیت .[ ض ِدْ دی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) مخالفت . عداوت .
-
جستوجو در متن
-
باتاب
لغتنامه دهخدا
باتاب . (اِ) مقابلی و ضدیت . || یک قسم از دراویش . (ناظم الاطباء).
-
انیسون
لغتنامه دهخدا
انیسون . [ اَ ] (اِ) مقاومت و اعتراض . || مخالفت و ضدیت . (ناظم الاطباء).
-
خلاف ورزی
لغتنامه دهخدا
خلاف ورزی . [ خ ِ / خ َ وَ ] (حامص مرکب ) مخالفت . مناقضت . ضدیت . (ناظم الاطباء).
-
غرض کردن
لغتنامه دهخدا
غرض کردن . [ غ َ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) قصد کردن . || آزردن . ظلم و تعدی کردن . ضدیت کردن . حسد بردن . کینه ورزیدن . شعبده به کار بردن برای خرابی دیگری . (ناظم الاطباء). رجوع به غرض شود.
-
باریشوع
لغتنامه دهخدا
باریشوع . (اِخ ) (پسر یشوع ) و او پیغمبر کاذبی بود (کتاب اعمال رسولان 13:6) که به علیمیای جادوگر معروف بود (کتاب اعمال رسولان 13:8) و با سر جیوس والی در پافوس بود و با برنابا و شاؤل در وقتی که ایشان و البیرا به انجیل موعظه می نمودند ضدیت کرد، زیرا ک...
-
منافات
لغتنامه دهخدا
منافات . [ م ُ ] (از ع ، اِمص ) از هم جدا شدن و نفی کردن و با هم هر دیگری را نیست کردن ،چنانکه نقیض و ضدیت که میان شب و روز و گرمی و سردی است . (غیاث ) (از آنندراج ). منافاة. || مدافعه و دورکردگی . مباینت . مناقضت . ضدیت . مخالفت . (ازناظم الاطباء). ...
-
مضادت
لغتنامه دهخدا
مضادت . [ م ُ ضادْ دَ ] (ع مص ) با هم ضد بودن و با کسی دشمنی کردن . (غیاث ). ضدیت و مخالفت . (ناظم الاطباء) : شاهد که با رفیقان آید به جفا کردن آمده است به حکم آنکه از غیرت و مضادت یاران خالی نباشد. (گلستان ، کلیات چ مصفا ص 90). تا مضادتی میتوان بود ...
-
مقاومة
لغتنامه دهخدا
مقاومة. [ م ُ وَ م َ ] (ع مص ) با کسی برابری کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). برابری کردن . با کسی در کشتی و جز آن .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || با کسی ایستاده شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ایستادگی کردن با کسی . قِ...
-
باشگونگی
لغتنامه دهخدا
باشگونگی . [ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) بازگونگی . حالت مقلوب و معکوس بودن . (شعوری ج 1 ص 198). واژگونگی : زین باشگونگی که ترا رسم و عادتست خود را چو باشگونه کنی رسم اولیاست . (از شرفنامه ٔ منیری ).|| مخالفت . مباینت . ضدیت . (ناظم الاطباء).
-
مترنیخ وینبورگ
لغتنامه دهخدا
مترنیخ وینبورگ . [ م ِ ت ِ ویم ْ ] (اِخ ) سیاستمدار معروف اتریشی (1773-1859 م .). او از 1806 تا 1809 م . سفیر اتریش در فرانسه بود. آنگاه صدراعظم اتریش گردید. در 1813 م . امپراتور اتریش را وادار به ضدیت با ناپلئون کرد. او در برقراری ازدواج میان ناپلئو...
-
جدیت
لغتنامه دهخدا
جدیت . [ ج ِدْ دی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) قطعیت . مقابل هزلیت تصمیم قطعی . || کوشش . پشت کار. دنبال کردن . مصدری که با اضافه کردن ئیت به آخر کلمه درست میشود. گاهی بنام مصدر یایی و زمانی حاصل مصدر و درعربی و اصطلاح اصولی مصدر جعلی خوانده میشود. در ن...
-
انیسان
لغتنامه دهخدا
انیسان . [ اَ ] (اِ) تمسخر. استهزاء. مسخرگی . بذله . || دروغ . (ناظم الاطباء). کذب و دروغ . (برهان ). سخن دروغ و کذب . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). || افسانه و حکایت دروغ . (ناظم الاطباء). بیهوده . || خلاف . (برهان ). مخالفت و ضدیت . (ناظم الاطباء...
-
لهابیم
لغتنامه دهخدا
لهابیم . [ ل ِ ب َ ] (اِخ ) (شعله ورشدگان ) (سفر پیدایش 10:13 و 1 تواریخ ایام 1:11). قبیله ای هستند که به اسم لوبیان (2 تواریخ ایام 12:3 و16:8 دانیال 11:43) یا لوبیم (کتاب ناحوم 3:9) یا لبیا معروفند. (اعمال رسولان 2:10). و در نوشته هائی که بر خرابه ه...