کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضجیج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضجیج
لغتنامه دهخدا
ضجیج . [ ض َ ] (ع مص ) نالیدن و فریاد کردن از بیم ، یا عام است . فاذا فزعوا من شی ٔ و غُلِبوا قیل ضجوا ضجیجاً. (منتهی الارب ). بانگ کردن . (تاج المصادر). ضج ّ. ضجة. بانگ . بانگ شتر. (دهار). || (اِ) مشقت . || بیم . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
زجیج
لغتنامه دهخدا
زجیج . [ زُ ج َ ] (اِخ ) منزلی است حاجیان را در راه بصره و مکه نزدیک سواج . و این کلمه علم منقول است از زجیج مصغر زج . در شعر زیر از عدی بن رقاع نام این منزل را با حاء (مهمله ) خواندم : اطربت ام رفعت لعینک غدوةبین المکیمن و الزجیح حمول .(از معجم البل...
-
زجیج
لغتنامه دهخدا
زجیج . [زُ ج َ ] (ع اِ مصغر) مصغر زج . (از معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
ضج
لغتنامه دهخدا
ضج . [ ض َج ج ] (ع مص ) بانگ و فریاد کردن . بانگ کردن . (زوزنی ). آواز کردن و نالیدن و فریاد کردن ازبیم ، یا عام است . (آنندراج ). ضجیج . (منتهی الارب ).
-
ضجة
لغتنامه دهخدا
ضجة. [ ض َج ْ ج َ ] (ع اِ) بانگ و فریاد مردم . (منتهی الارب ). بانگ .فریاد. ناله . غوغا. شیون . خروش . فغان . ضج ّ. ضجیج .
-
جدفه
لغتنامه دهخدا
جدفه . [ ج َ دَ ف َ ] (ع اِ) آواز دویدن . (منتهی الارب ). الصوت فی العدو. (اقرب الموارد). || غوغا. (منتهی الارب ). ضجیج .(المنجد). جَلَبَة. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
ابیوردی
لغتنامه دهخدا
ابیوردی . [ اَ وَ ] (اِخ ) محمدبن احمد الأبیوردی الکوفنی و کوفن یکی از قراء ابیورد است و یاقوت گوید: ابوالمظفر محمدبن ابی العباس احمدبن محمد ابی العباس احمدبن اسحاق بن ابی العباس محمد الامام بن اسحاق بن الحسن ابی الفتیان بن ابی مرفوعه منصوربن معاویة...