کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضان
لغتنامه دهخدا
ضان . (اِخ ) کوهی است و گویا از کوههای دَوس باشد چه در حدیث آمده که ابوهریره از رأس ضان فروافتاد. (معجم البلدان ).
-
واژههای مشابه
-
ضأن
لغتنامه دهخدا
ضأن . [ ض َ ءَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ضائن . (منتهی الارب ).
-
ضأن
لغتنامه دهخدا
ضأن . [ ض َءْن ْ ] (ع اِ) میش . (منتهی الارب ) (دهار) (نصاب ). میشینه . (مهذب الاسماء). || ذوات الصوف من الغنم ذکراً کان او انثی . (بحر الجواهر). خلاف معز. (منتهی الارب ). گوسفند. ذوات الاصواف ، یعنی پشم و ران ماده باشد یا نر، نر آنان را کبش و ماده ...
-
ضأن
لغتنامه دهخدا
ضأن . [ ض َءْن ْ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ضائن . (منتهی الارب ).
-
ضأن
لغتنامه دهخدا
ضأن . [ ض َءْن ْ ] (ع مص ) جدا کردن ضأن از معز. گویند: اِضأن ضأنک ؛ ای اعزلها مِن المعز. (منتهی الارب ).
-
رأس ضان
لغتنامه دهخدا
رأس ضان . [رَءْ س ِ ضان ن ] (اِخ ) کوهی است مر روس را. (منتهی الارب ). جایگاهی است در بلاد روس . (از معجم البلدان ).
-
واژههای همآوا
-
ظان
لغتنامه دهخدا
ظان . [ ظان ن ] (ع ص ) مرد بدگمان . || تهمت نهنده . گمان برنده .
-
ظعن
لغتنامه دهخدا
ظعن . [ ظَ ع َ / ظَ ] (ع مص ) رفتن . کوچ کردن . از جائی به جائی شدن : او نیفتد درگمان از طعنشان او نگردد دردمند از ظعنشان .مولوی .
-
ظعن
لغتنامه دهخدا
ظعن . [ ظُ ع ُ / ظُ ] (ع اِ) ج ِ ظَعینة. رجوع به ظعینة شود.
-
ذان
لغتنامه دهخدا
ذان . (پسوند) چنانکه دان مزید مؤخر بعض اسماء امکنه است چون ورذان و غیره .
-
ذان
لغتنامه دهخدا
ذان . (ع اِ) عیب . ذاب . ذام . ذین . ذیم . آهو.
-
ذان
لغتنامه دهخدا
ذان . [ ن ِ ] (ع اِ) اسم اشاره ٔ قریب است . این دو مرد.
-
ذعن
لغتنامه دهخدا
ذعن . [ ذَ ع َ ] (ع مص ) گردن دادن و گردن نهادن کسی را. رام گردیدن کسی را.