کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضابطه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ضابطة
لغتنامه دهخدا
ضابطة. [ ب ِ طَ ] (ع ص ، اِ) تأنیث ضابط. نگاهدارنده هر شیئی را بحد خودش ، و مستعمل بمعنی قاعده و دستور. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || قاعده . دستور : و امور مملکت و مصالح بر همان طریقه و ضابطه مجری و ممضی .(جامع التواریخ رشیدی ). صاحب کشاف اصطلاحات ...
-
تحصیل ضابطه
لغتنامه دهخدا
تحصیل ضابطه . [ ت َ ل ِ ب ِ طَ / طِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) به اصطلاح اهالی هند، حسابی که در آن عمل مالیات به سرکار نموده شود. (ناظم الاطباء).
-
تردد ضابطه
لغتنامه دهخدا
تردد ضابطه . [ ت َ رَدْ دُ دِ ب ِ طَ / طِ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) به اصطلاح اهالی هند، دفتر و یا حسابی که مینماید اقسام و حالات بذری که کاشته شده و حد زمینی که کاشته شده و آنچه بی کشت باقی مانده . (ناظم الاطباء).
-
بی ضابطه
لغتنامه دهخدا
بی ضابطه . [ ب ِ طَ / طِ ] (ص مرکب ) (از: بی + ضابطه ) بی ترتیب . بی قاعده . (ناظم الاطباء). رجوع به ضابطه شود.
-
جستوجو در متن
-
ضوابط
لغتنامه دهخدا
ضوابط. [ ض َ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ ضابطة.
-
بی ضابطگی
لغتنامه دهخدا
بی ضابطگی . [ ب ِ طَ / طِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی بی ضابطه . بی قاعدگی . بی ترتیبی . (ناظم الاطباء).
-
قتل خطاء
لغتنامه دهخدا
قتل خطاء. [ ق َل ِ خ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چون آنکه کسی پرنده ای را مثلاً هدف قرار دهد ولی تیرش به خطا رود و انسانی را بکشد چنین قتلی موجب دیه میشود. ضابطه ٔ قتل عمد این است که در عمل و قصد، عمد بوده باشد و ضابطه ٔ قتل شبه عمد این است که در عم...
-
گرگن
لغتنامه دهخدا
گرگن . [ گ ُ گ ُ ] (اِ) ضابطه ولایت را گویند. (جهانگیری ). || (اِخ ) نام پهلوانی بود که افراسیاب به یاری پیران برای جنگ طوس و رستم فرستاد. (جهانگیری ).
-
قیاسی
لغتنامه دهخدا
قیاسی . (ص نسبی ) منسوب به قیاس . || برطبق قاعده . مقابل سماعی . حکم مطرد در همه ٔ افراد.و آن در مواردی است که ضابطه و قاعده ٔ کلی وجود داشته باشد و در افراد مشابه بحکم آن قاعده قیاس رود.- تصحیح قیاسی ؛ به حدس و قرائن . (یادداشت مؤلف ).
-
عملکردی
لغتنامه دهخدا
عملکردی . [ ع َ م َ ک َ ] (حامص مرکب ) محصول کردن . ثمره و عایدی دادن اراضی : شغل مشارالیه [ ضابطه نویس ] آن است که محصولات و مستغلات دیوانی ... و جهات عملکردی ممالک ، احضار... (تذکرةالملوک ص 41).
-
میلی
لغتنامه دهخدا
میلی . [ م َ / م ِ ] (ص نسبی ) آنکه در میل و اراده و خواهش و آرزوی خود آزاد باشد. (ناظم الاطباء). || دمدمی مزاج در تداول عامه .که بر اراده ای ثابت و استوار نباشد. که از نظامات ونسقها دقیقاً پیروی نکند و هرگاه که خواهد به کاری پردازد که متابع میل و خو...
-
مستمرة
لغتنامه دهخدا
مستمرة. [ م ُ ت َ م ِرْ رَ ] (ع ص ) تأنیث مستمر. روان و استوار و دائمی . (غیاث ) (آنندراج ). پیوسته . همیشه . مستمره . و رجوع به مستمر و استمرار شود : اگر احدی از قانون حق و حساب و امور مستمره و معمول مملکت و ضابطه ٔ حقانیت تخلف و تجاوز نماید... (تذ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسن مالقی مکنی به ابوجعفر. وفات 728هَ . ق . او راست : شرف البهار فی اختیار مشارق الأنوار. و قاعدة البیان و ضابطة اللسان فی لسان العرب . (ازکشف الظنون ). و رجوع به احمدبن حسن بن علی ... شود.
-
کچه بازی
لغتنامه دهخدا
کچه بازی . [ ک َ چ َ / چ ِ ] (حامص مرکب ) عمل کچه باز. آن است که جمعی ازحریفان دو جانب نشینند، حریف از یک جانب پنهان از حریفان مقابل ، کچه در دست پنهان کند و همه رفیقانش مشت بسته پیش یکی از حریفان مقابل آیند اگر کسی را پوچ گوید و کچه در مشتش باشد او ...