کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صیدنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صیدنه
لغتنامه دهخدا
صیدنه . [ ص َ دَ ن َ ] (اِخ ) نام کتاب ابوریحان . (منتهی الارب ). این کتاب را علی بن عثمان کاشانی ترجمه کرده است . در کشف الظنون نام کتاب را صیدلة نوشته است . (کشف الظنون چ 2 استانبول ستون 1434).
-
واژههای مشابه
-
صیدنة
لغتنامه دهخدا
صیدنة. [ ص َ دَ ن َ ] (ع اِمص ) علم داروشناسی . (منتهی الارب ). صیدلة. گیاه شناسی . رجوع به صَیْدَلَة شود.
-
جستوجو در متن
-
باشمه
لغتنامه دهخدا
باشمه . [ ] ( ) رازی گوید باشمه بدوق رسد. (ترجمه ٔ صیدنه ٔ بیرونی ). این لغت و شرح آن جز در صیدنه ٔ ابوریحان جائی دیده نشدو مصحف می نماید و مراد از آن دانسته نشد که چیست .
-
السفاقس
لغتنامه دهخدا
السفاقس . [ ] (یونانی ، اِ) رجوع به اللیسفاکن و لسان الابل و ترجمه ٔ صیدنه شود.
-
بیلمون
لغتنامه دهخدا
بیلمون . [ ب َ ل َ ] (اِخ ) خرفه ٔ دشتی . (ترجمه ٔ صیدنه ٔ بیرونی ).
-
ترم
لغتنامه دهخدا
ترم . [ ] (اِ) نوعی است از انواع تره ها و از سیسنبر تیزتر است . (از ترجمه ٔ صیدنه ).
-
کیاوکیه
لغتنامه دهخدا
کیاوکیه . [ ] (اِ) به سریانی مصطکی است . (فهرست مخزن الادویه ). نوعی از علک رومی بود، و آن مصطکی بود، از لغت عرب نیست . (ترجمه ٔ صیدنه ). رجوع به کیا شود.
-
طلخشوق
لغتنامه دهخدا
طلخشوق . [ طَ خ َ ] (معرب ، اِ) طلخشقوق است . (ترجمه ٔ صیدنه ٔ ابوریحان ). رجوع به طلخشقوق شود.
-
هشت و بان
لغتنامه دهخدا
هشت و بان . [ هََ ت ُ ] (اِ مرکب ) رازی گوید:جوی معروف است و منسوب به هند. ابومعاذ گوید: گیاهی است که با فواره مشابهت دارد. (از ترجمه ٔ صیدنه ).
-
هزارجوشان
لغتنامه دهخدا
هزارجوشان . [ هََ / هَِ ج َ / جُو ] (اِ مرکب ) در ترجمه ٔ صیدنه نام هزارجشان چنین ضبط شده است (با واو). رجوع به هزارجشان شود.
-
دبوط
لغتنامه دهخدا
دبوط. [ ] (اِ) داروی پارسی است و بعضی اطباء او را بجای خیارشنبر استعمال کرده اند. (ترجمه ٔ صیدنه ٔ ابوریحان ).
-
زاج رومی
لغتنامه دهخدا
زاج رومی . [ ج ِ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نام زاج زرد (قلقطار) است . (ترجمه ٔ صیدنه بیرونی ).
-
سیاداوران
لغتنامه دهخدا
سیاداوران . [ وَ ] (اِ) ساداوران است و گفته اند عصاره ای است که از بیخ درخت جوز جاری گردد. (از فهرست مخزن الادویه ). رجوع به صیدنه شود.