کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صِغِیْر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
زاب صغیر
لغتنامه دهخدا
زاب صغیر. [ ب ِ ص َ ] (اِخ ) مؤلف جغرافیای سیاسی گوید: رودی بوده که در ایالت آشور جریان داشته است و عثمانیها آن را آلتون سو (چشمه ٔ طلا) مینامند و از واردات دجله بوده است . این رودخانه در نزدیکی رودخانه ٔ دیگری است که نام آن نیز زاب است و یونانیها آ...
-
زامهران صغیر
لغتنامه دهخدا
زامهران صغیر. [ م َ ن ِ ص َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) از معاجین مقاوم سموم است . (آنندراج ). ابن سینا گوید: داروئی است شبیه به زامهران کبیر. (از قرابادین قانون ابن سینا چ تهران ص 8). و رجوع به زامهران کبیر شود.
-
کاپادس صغیر
لغتنامه دهخدا
کاپادس صغیر. [ دُ س ِ ص َ ] (اِخ ) یک قسمت از تقسیمات دوگانه ٔ ایالت کاپادس یا قبادوقیا (کاپادوکیه در آسیای صغیر). رجوع به کاپادس شود.
-
قفال صغیر
لغتنامه دهخدا
قفال صغیر. [ ق َف ْ فا ل ِ ص َ ] (اِخ ) عبداﷲبن احمدبن عبداﷲ فقیه فاضل ، مکنی به ابوبکر مروزی . از مردم مرو است که در قفل سازی مهارت داشته است و در فقه و زهد و ورع و تقوی مقامی ارجمنددارد. وفات وی به سال 417 یا 427 هَ . ق . در سجستان اتفاق افتاد. (طب...
-
فلفل صغیر
لغتنامه دهخدا
فلفل صغیر. [ف ِ ف ِ ل ِ ص َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پنج انگشت . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فلفل بری و فنجنگشت شود.
-
ناشی صغیر
لغتنامه دهخدا
ناشی صغیر. [ ی ِ ص َ ] (اِخ ) رجوع به ناشی ءالاصغر شود.
-
لبلاب صغیر
لغتنامه دهخدا
لبلاب صغیر. [ ل َ لا ب ِ ص َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شجره ٔبارده . لبلاب احرش . الاطینی شحیمیة. شحیمه . سراویل الطول . رجوع به لبلاب شود.
-
ابوحنیفه ٔ صغیر
لغتنامه دهخدا
ابوحنیفه ٔ صغیر. [ اَ ح َف َ ی ِ ص َ ] (اِخ ) لقب امام ابوجعفر محمدبن عبداﷲبن عمر هندوانی ، و او را برای بسیاری فقه او ابوحنیفه ٔ صغیر گفتندی . وفات وی به سال 363 هَ . ق . بوده است .
-
اخفش صغیر
لغتنامه دهخدا
اخفش صغیر. [ اَ ف َ ش ِ ص َ ] (اِخ ) اخفش اصغر. ابوالحسن علی بن سلیمان بن فضل نحوی بغدادی . او حافظ اخبار نیز بود. وفات بسال 315 هَ . ق . و از اوست کتاب الانواء. کتاب التثنیة والجمع. کتاب الجراد. (ابن الندیم ).و او از تلامذه ٔ مبرّد و ثعلب و یزیدی و ...
-
استبداد صغیر
لغتنامه دهخدا
استبداد صغیر. [ اِ ت ِ دادِ ص َ ] (اِخ ) نامی است که به دوره ٔ حکومت استبدادی محمدعلی شاه قاجار (1325 - 1326 هَ . ق .) داده اند.
-
اطریفل صغیر
لغتنامه دهخدا
اطریفل صغیر. [ اِ ف َ / ف ِ / ف ُ ل ِ ص َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اطریفل کوچک شود.
-
ارمنستان صغیر
لغتنامه دهخدا
ارمنستان صغیر. [ اَ م َ ن ِ ن ِ ص َ ] (اِخ ) رجوع به ارمنستان و ارمنیّه شود.
-
اشتقاق صغیر
لغتنامه دهخدا
اشتقاق صغیر. [ اِ ت ِ ق ِ ص َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هرگاه دو کلمه ٔ مشتق ومشتق منه در اصول و ترتیب آنها متحد باشند، آنرا اشتقاق صغیر نامند، مانند «ضَرَب َ» از «ضَرْب ». (از کشف الظنون ). و جرجانی آرد: اشتقاق صغیر آن است که میان دو حرف در حروف و ت...
-
بابهائی صغیر
لغتنامه دهخدا
بابهائی صغیر. [ ئی ص َ ] (اِخ ) بابهای کبیر... بابهای صغیر را تکفیر کرد. رجوع به بابهائی کبیرشود. (ایران در زمان ساسانیان چ 1 صص 348 - 349).
-
امیر صغیر
لغتنامه دهخدا
امیر صغیر. [ اَ رِ ص َ ] (اِخ ) لقب ابوالمناقب بن مستنصر، خلیفه ٔ عباسی بود. (از تجارب السلف ص 355). رجوع به ابوالمناقب و مبارک بن المستنصر شود.