کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صولة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صولة
لغتنامه دهخدا
صولة. [ ص َ ل َ] (ع مص ) حمله بردن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). صولت . رجوع به صولت شود. || برجستن چیزی .- حنطة صولة ؛ گندم برآورده و پاکیزه . (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
عین صوله
لغتنامه دهخدا
عین صوله . [ ع َ ص َ ل َ ] (اِخ ) دهی از بخش موسیان شهرستان دشت میشان با 750 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و لبنیات است . ساکنان این ده از طایفه ٔ عرب حرسان هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
واژههای همآوا
-
صولت
لغتنامه دهخدا
صولت . [ ص َ / صُو ل َ ] (از ع مص ، اِمص )حمله بردن . (غیاث اللغات ). صولة. حمله : هیبت او کوه را بند کمر درشکست صولت او چرخ را سقف گهر درشکست . خاقانی .صولتت باد سایه دار ظفردولتت باد دایگاه علوم . خاقانی .او چون سورت آن شیران و صولت آن دلیران مشاهد...
-
صولت
لغتنامه دهخدا
صولت . [ ص َ ل َ ] (اِخ ) از شعرای متأخر هندوستان است . بسال 1285 هَ . ق . در جوانی درگذشت . دیوان مرتبی شامل دوهزار بیت دارد. او راست :الهی آب و رنگ دلربائی ده بیانم رابه آب جوی حسن گلرخان تر کن زبانم راز بس کاهیده ام در مهر روی غیرت ماهی سگش تار ش...
-
جستوجو در متن
-
صولات
لغتنامه دهخدا
صولات . [ ص َ ] (ع اِ) ج ِ صولة : و از تکاثر صولات جیب فلک اعلی چاک . (جهانگشای جوینی ). رجوع به صولة و صولت شود.
-
دچه عباس
لغتنامه دهخدا
دچه عباس . [ دَ چ ِ ع َب ْ با ] (اِخ ) رجوع به عین صوله و فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 شود.
-
اصول
لغتنامه دهخدا
اصول . [ اَص ْ وَ ] (ع ن تف ) جهنده تر بر کسی . حمله کننده تر.- امثال : اصول من حمل .و رجوع به صول و صولة شود.
-
صولت
لغتنامه دهخدا
صولت . [ ص َ / صُو ل َ ] (از ع مص ، اِمص )حمله بردن . (غیاث اللغات ). صولة. حمله : هیبت او کوه را بند کمر درشکست صولت او چرخ را سقف گهر درشکست . خاقانی .صولتت باد سایه دار ظفردولتت باد دایگاه علوم . خاقانی .او چون سورت آن شیران و صولت آن دلیران مشاهد...
-
موسیان
لغتنامه دهخدا
موسیان . (اِخ ) نام یکی از بخش های شهرستان دشت میشان است . این بخش درشمال باختری سوسنگرد واقع شده و موقعیت طبیعی آن دشت و هوایش گرمسیری است و در تابستان به 58 درجه می رسد. این بخش از 15 ده بزرگ و کوچک و جمعیتی در حدود 5000 تن تشکیل شده و از دیه های م...
-
برآورده
لغتنامه دهخدا
برآورده . [ ب َ وَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) صنیع. مصنوع . ساخته . ساخته شده : این از برآوردگان فلان است از ساخته ها و از صنایع اوست . (یادداشت بخط مؤلف ). صنیع؛ کار ساخته و برآورده . (منتهی الارب ) : تهمتن یکی خانه از خاره سنگ برآورده دید اندر آن جای ...
-
لیلی
لغتنامه دهخدا
لیلی . [ ل َ لا ] (اِخ ) بنت طریف التغلبیة. شاعرة من شواعر العرب فی الدولة العباسیة کان اخوها الولیدبن طریف الشیبانی رأس الخوارج و اشدهم بأساً و صولة و اشجعهم فاشتدت شوکته و طالت ایامه فوجه الیه الرشید یزیدبن مزیدالشیبانی فجعل یخاتله و یماکره . و ک...
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) محمد المعتمد علی اﷲبن ابی عمرو عبّاد المعتضد باﷲبن الظافر المؤید باﷲ ابی القاسم محمد قاضی اشبیلیه ابن ابی الولید اسماعیل بن قریش بن عبادبن عمروبن اسلم بن عمروبن عطاف بن نعیم اللخمی . از وُلد نعمان بن منذر لخمی . آ...