کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صوتي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
علی صوتی
لغتنامه دهخدا
علی صوتی . [ ع َ ی ِ ص َ ] (اِخ ) (سید...) یزدی . وی شاعر بود و در موسیقی مهارت داشت و در اواخر عمر از ندیمان شاه سلیمان گشته بود و در سال 1080 هَ . ق . درگذشت . او را در حدود سیصد رباعی است . (از الذریعه ٔ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 620 از آتشکده ٔ یزدان ...
-
خوش صوتی
لغتنامه دهخدا
خوش صوتی . [ خوَش ْ / خُش ْ ص َ / صُو ] (حامص مرکب ) خوش صدائی . خوش آوازی . خوش لحنی .
-
جستوجو در متن
-
علی یزدی
لغتنامه دهخدا
علی یزدی . [ ع َ ی ِ ی َ ] (اِخ ) (سید...) از سادات یزد و مشهور به صوتی . رجوع به علی صوتی شود.
-
پیف
لغتنامه دهخدا
پیف . [ پیف ف ] (اِ صوت ) پیفه . کلمه ای است کراهت نمودن از بوی بد را. صوتی ، نمودن کراهت از بوی ناخوشی را. صوتی که گاه کراهت از بوی بداداکنند. کلمه ای نمودن اکراه را از بوئی عفن . صوتی که از آن نفرت و کراهت از استشمام بوئی بد نمایند.
-
تارآوا
لغتنامه دهخدا
تارآوا. (اِ مرکب ) این کلمه را فرهنگستان بجای طناب صوتی انتخاب کرده است .
-
اخ
لغتنامه دهخدا
اخ . [ اُ ] (صوت ) صوتی است نمودن تألم را. || صوتی نمودن التذاذ را : بعره را ای گنده مغز و گنده مخ زیر بینی بنهی و گوئی که اُخ اُخ اُخی برداشتی ای گیج کاج تا که کالای بدت یابد رواج .مولوی .
-
اه
لغتنامه دهخدا
اه . [ اُ ] (صوت ) کلمه ٔ تعجب است . علامت تعجب . صوتی ، نمودن تعجب را. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || کلمه ٔ تألم . علامت ترس . صوتی ، نمودن اسف یا شفقت را. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
هغهغ
لغتنامه دهخدا
هغهغ. [ هَِ هَِ ] (اِ صوت ) حکایت صوتی است که پس از گریه افتد گرینده را. (یادداشت مؤلف ).- هغهغ کردن ؛ با صدای خفیف و گرفته گریستن .
-
هجاهجا
لغتنامه دهخدا
هجاهجا. [ هََ هََ ](ع اِ صوت ) صوتی است که بدان سگ و گوسپند را برانند. (از معجم متن اللغة). رجوع به هَج و هَج هَج شود.
-
قعقع
لغتنامه دهخدا
قعقع. [ ق َ ق َ ] (ع اِ صوت )اسم صوتی است که بدان گاو رانند. (اقرب الموارد).
-
میکروفن
لغتنامه دهخدا
میکروفن . [ رُ ف ُ ] (فرانسوی ، اِ) میکرفن . میکرفون . گوشی . آلتی که ارتعاشات صوتی را به تموجات الکتریکی تبدیل کند. بلندگو.
-
اوفش
لغتنامه دهخدا
اوفش . [ ف ِ ](اِ صوت ) آوازی است که در خوشی یا درد کم برآرند. صوتی است نمودن درد یا التذاذ را. (یادداشت مؤلف ).
-
عه
لغتنامه دهخدا
عه . [ ع َه ْ ] (ع اِ صوت ) کلمه ای است که بدان میش و قوچ را زجر کنند. (از اقرب الموارد). عا. عای . رجوع به عا و عای شود. || صوتی که ازرنج حکایت کند. (یادداشت مرحوم دهخدا) : نگوید عه اگر تا خایه بفشارد خر عنگش . سوزنی .|| در تداول عامه ، صوتی که از ن...
-
کچوکچو
لغتنامه دهخدا
کچوکچو. [ ک ُ ک ُ ] (اِ صوت ) صوتی که بدان مردم برخی ولایات ایران سگ را خوانند، بیشتر برای خوردن ، مانند بیاه بیاه در جاهای دیگر. (از یادداشت مؤلف ).