کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صواف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صواف
لغتنامه دهخدا
صواف . [ ص َ واف ف / ص َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صافَّة. (منتهی الارب ). گاوان و اسبان و شتران تیزرو که بر سه پا استند. (غیاث اللغات ). رجوع به صافَّه شود. || گفته اند شترانی که برای قربانی استاده باشند. (غیاث اللغات ). || ج ِ صاف ، صف کشنده : پای ظاهر در ص...
-
صواف
لغتنامه دهخدا
صواف . [ ص َوْ وا ] (ع ص ، اِ) پشم فروش . (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد). ج ، صوافون .
-
واژههای مشابه
-
حسن صواف
لغتنامه دهخدا
حسن صواف . [ ح َ س َ ن ِ ص َوْ وا ] (اِخ ) ابن اسماعیل . محدث مصری . درگذشته ٔ 392 هَ . ق . او راست : «المروة». (هدیة العارفین ج 1 ص 272).
-
واژههای همآوا
-
سواف
لغتنامه دهخدا
سواف . [ س ُ ] (ع اِ) بیماری ستور. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
سواف
لغتنامه دهخدا
سواف . [ س ُ / س َ ] (ع اِ) مرگامرگی ستور. (منتهی الارب ). مرگ چهارپای . (مهذب الاسماء). مرگامرگی مردمان و شتران . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (مص ) هلاکی و هلاک شدن . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
حجاج
لغتنامه دهخدا
حجاج . [ ح َج ْ جا ] (اِخ ) ابن صواف . مکنی به ابی عثمان . محدث است .
-
ابوالصلت
لغتنامه دهخدا
ابوالصلت . [ اَ بُص ْ ص َ ](اِخ ) حجاج بن ابی عثمان صَوّاف . از روات حدیث است .
-
حجاج
لغتنامه دهخدا
حجاج . [ ح َج ْ جا ] (اِخ ) ابن ابی عثمان صواف . مکنی به ابی الصلت . محدث است .
-
قنبیطی
لغتنامه دهخدا
قنبیطی . [ ق ُن ْ ن َ ] (اِخ ) محمدبن حسین بن خالد بغدادی مکنی به ابوالحسن . از محدثان است . وی از ابراهیم بن سعید جوهری و یعقوب دورقی روایت شنید و از او خواهرزاده ٔ وی عیسی بن حامد رخجی و ابوعلی صواف روایت دارند. او مردی ثقه بود و بسال 304 هَ . ق . ...
-
خرقی
لغتنامه دهخدا
خرقی . [ خ ِ رَ ] (اِخ ) حسین بن عبداﷲبن احمد خرقی حنبلی ، پدر عمروبن حسین صاحب کتاب مختصر در فقه حنبلی است . از ابوعمروبن علی بصری و منذربن ولید جارودی و جز اینها حدیث شنید و از او ابوبکر شافعی و ابوعلی بن صواف و عبدالعزیزبن جعفر حنبلی حدیث می کردند...
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح .[ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن بن موسی ، مکنی به ابی محمد مؤدب . خطیب گوید وی از احمدبن سلمان نجاد و علی بن محمدبن زبیر کوفی و احمدبن کامل قاضی و ابوعلی بن صواف روایت کند. او مردی راست گوی بود و من از وی بسال 408 هَ . ق . حدیث نوشتم . (تاریخ بغ...
-
جرجانی
لغتنامه دهخدا
جرجانی . [ ج ُ ] (اِخ ) اسحاق بن عبداﷲبن اسحاق بصری مکنی به ابویعقوب . از فقهاء حنفیه و پیشوای حنفی مذهبان در عصر خویش بود. وی از ابوعلی صواف و دعلج و شافعی (محمدبن ابراهیم ). و نعیم بن عبدالملک محمدبن حسین بن ماهیار جرجانی روایت کرد و در محرم سال 39...