کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صهیب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صهیب
لغتنامه دهخدا
صهیب . [ ص ُ هََ ] (اِخ ) ابویحیی . رجوع به صهیب بن سنان شود.
-
صهیب
لغتنامه دهخدا
صهیب . [ص ُ هََ ] (اِخ ) ابن سنان بن مالک ، مکنی به ابویحیی ، از بنی نمربن قاسط. صحابی است و از تیراندازان نامی عرب و از سابقان در اسلام است . پدر او از اشراف جاهلیت است . کسری او را بر ابله ٔ بصره ولایت داد. منازل کسان او در سرزمین موصل بر شط فرات (...
-
واژههای مشابه
-
صهیب رومی
لغتنامه دهخدا
صهیب رومی . [ ص ُ هََ ب ِ ] (اِخ ) رجوع به صهیب بن سنان شود.
-
صهیب الرومی
لغتنامه دهخدا
صهیب الرومی . [ص ُ هََ بُرْ رو ] (اِخ ) رجوع به صهیب بن سنان شود.
-
رجأبن صهیب
لغتنامه دهخدا
رجأبن صهیب . [ رَ ءِ ن ِ ص ُ هََ ] (اِخ ) جرواآنی ، مکنی به ابوغیسان که ابومحمد نیز گفته شده است همان رجأبن ابی رجا و مؤذن مسجد فضل بن برغوث است . او از فضلا و دانشمندان نامی اصفهان و مردی مستجاب الدعوه بود. محمدبن زنبور و دیگران از وی روایت کرده ...
-
ام صهیب
لغتنامه دهخدا
ام صهیب . [ اُم ْ م ِ ص ُ هََ ] (اِخ ) از زنان صحابی بوده . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 51 شود.
-
جستوجو در متن
-
ابویزید
لغتنامه دهخدا
ابویزید. [ اَ بو ی َ ] (اِخ ) صهیب . صحابی است .
-
ابوالصهباء
لغتنامه دهخدا
ابوالصهباء. [ اَ بُص ْ ص َ ] (اِخ ) صُهیب بکری . محدّث است .
-
زرزر
لغتنامه دهخدا
زرزر. [ زُ زُ ] (اِخ ) ابن صهیب . محدث است . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
ابوعثمان
لغتنامه دهخدا
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) یزیدبن صهیب الفقیر. از روات حدیث است .
-
سالم
لغتنامه دهخدا
سالم .[ ل ِ ] (اِخ ) ابن محرزبن ابی هریره از تابعین است . صبیعبن صهیب از او روایت کند. رجوع به ابوعمر شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عاصم بن صهیب واسطی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی واسطی (ابن عاصم ...) شود.
-
ابوعمر
لغتنامه دهخدا
ابوعمر. [ اَ ع ُ م َ ] (اِخ ) سالم بن محرزبن ابی هریره . از تابعین است . صبیح بن صهیب از او روایت کند.