کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صنعاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صنعاء
لغتنامه دهخدا
صنعاء. [ ص َ ] (اِخ ) (ائمه ...) مقصود ائمه ای است که از حدود 1000 هَ .ق . به بعد در یمن ریاست کرده و در شمار ائمه سعدا محسوبند. رجوع به ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام ص 94 شود.
-
صنعاء
لغتنامه دهخدا
صنعاء. [ ص َ ] (اِخ ) قریه ای بوده است بر باب دمشق . (معجم البلدان ). رجوع به معجم البلدان شود.
-
صنعاء
لغتنامه دهخدا
صنعاء. [ ص َ ] (اِخ ) موضعی است به یمن . (معجم البلدان ). قصبه ٔ یمن است . شهریست خرم و آبادان و هرچه از بیشتر نواحی یمن خیزد از این شهر خیزد و بانعمت ترین جائی است اندر همه ٔ یمن و اندر همه ٔ ناحیت عرب شهری نیست از وی بزرگتر و خرم تر و گندم و کشتهای...
-
صنعاء
لغتنامه دهخدا
صنعاء. [ ص َ ] (ع ص ) منسوب به جودت صنعت بذات خود، مانند: حسناء و عجزاء و شهلاء و نسبت بدان صنعانی است برخلاف قیاس . (معجم البلدان ). چربدست . ماهر. نیک دست .
-
صنعاء
لغتنامه دهخدا
صنعاء.[ ص َ ] (اِخ ) یوم صنعاء علی زبید و مذحج ، روزی است از ایام اسلام . (مجمع الامثال میدانی چ تهران ص 768).
-
واژههای مشابه
-
ائمه ٔ صنعاء
لغتنامه دهخدا
ائمه ٔ صنعاء. [ اَ ءِم ْ م َ ی ِ ص َ ] (اِخ ) مرکز ائمه ٔ رسی در شهر صعده بود و ایشان غالباً صنعا را نیز متصرف بودند معهذا تاسال 1043 هَ .ق . یعنی سالی که ترکان عثمانی از صنعا اخراج شدند صنعا پایتخت یمن نبود و از آن پس این سمت گرفت . و ائمه ٔ صنعا شع...
-
واژههای همآوا
-
صنائع
لغتنامه دهخدا
صنائع. [ ص َ ءِ ] (ع ص ، اِ) ج ِصنیع. (منتهی الارب ). رجوع بدان کلمه و صنایع شود.
-
سنعاء
لغتنامه دهخدا
سنعاء. [ س َ ] (ع ص ) دختر ختنه ناکرده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
صنعائی
لغتنامه دهخدا
صنعائی . [ ص َ ] (ص نسبی )نسبت است به صنعاء . رجوع به صنعاء و صنعانی شود.
-
شبام
لغتنامه دهخدا
شبام . [ ش ِ ] (اِخ ) کوه بزرگی است در صنعاء. درختان و چشمه های بسیاردارد که آب آشامیدنی صنعاء از آن است و یک شبانه روزبا صنعاء فاصله دارد. (از معجم البلدان ). || موضعی است در شام . (منتهی الارب ). || شبام کوکبان ، در مغرب صنعاء است که در میان این دو...
-
ظفر
لغتنامه دهخدا
ظفر. [ ظَ ف َ ] (اِخ ) نام قلعه ای است از اعمال صنعاء.
-
هروب
لغتنامه دهخدا
هروب . [ هََ ] (اِخ ) از قراء صنعاء یمن . (معجم البلدان ).