کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صنایع مستظرفه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صنایع مستظرفه
لغتنامه دهخدا
صنایع مستظرفه . [ ص َ ی ِ ع ِ م ُ ت َ رِ ف َ / ف ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هنرهای زیبا. صنایع ظریفه . رجوع به صنایع ظریفه و صنایع (صنایع ایران ) شود.
-
واژههای مشابه
-
صنایع دستی
لغتنامه دهخدا
صنایع دستی . [ ص َ ی ِ ع ِ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آنچه با دست ساخته میشود از پارچه ، قالی و ساخته های فلزی و غیره . مقابل صنایع ماشینی . رجوع به صنایع ظریفه و صنایع (صنایع ایران ) شود.
-
صنایع معدنی
لغتنامه دهخدا
صنایع معدنی . [ ص َی ِ ع ِ م َ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آنچه از محصول معادن ساخته میشود، مانند: مصنوعات فلزی ، محصولات نفت و معادن دیگر. رجوع به صنایع (صنایع ایران ) شود.
-
صنایع وطنی
لغتنامه دهخدا
صنایع وطنی . [ ص َ ی ِ ع ِ وَ طَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آنچه در کشور ساخته میشود. آنچه در وطن با دست صنعتگران وطن تهیه می گردد. مقابل صنایع خارجی . رجوع به صنایع (صنایع ایران ) شود.
-
جستوجو در متن
-
اورانیا
لغتنامه دهخدا
اورانیا. (اِخ ) عنوان آفرودیته ، بعنوان الهه ٔ آسمانها و حامی عشق آسمانی .(دایرةالمعارف فارسی ). بزعم اساطیر قدیمه ٔ یونان یکی از پریهای موسوم به موسه است که حامیان علوم و معارف و صنایع مستظرفه میباشند، در صورت یک دختر ملبس به لباس آبی و مزین بستاره ...
-
ممالیک
لغتنامه دهخدا
ممالیک . [ م َ ] (اِخ ) نام سلسله ای از فرمانروایان مصر (650 -922 هَ . ق . / 1252 - 1517 م .) بدین توضیح که جمع مملوک ممالیک و بمعنی غلام است و بیشتر این کلمه را درمورد غلامان سفیدپوست به کار می برده اند و از آنجا که سلاطین «ممالیک » مصر از غلامان تر...
-
یاقوت مستعصمی
لغتنامه دهخدا
یاقوت مستعصمی . [ ت ِ م ُ ت َ ص َ ] (اِخ ) جمال الدین ابوالدر یاقوت مستعصمی بغدادی خطاط شهیر درگذشته به سال 698 هَ . ق . وی به خط بدیع خود مخصوصاً بسبب نسخ قرآنی که آنها را به دست خود نوشته شهرت یافته است . یکی از نسخ مزبور در کتابخانه ٔ مصری مضبوط ا...
-
کمال الملک
لغتنامه دهخدا
کمال الملک . [ ک َ لُل ْ م ُ ] (اِخ ) محمد غفاری ملقب به کمال الملک ، نقاش بزرگ ایران . در حدود سال 1264 هَ .ق . در کاشان دیده به جهان گشود. افراد خانواده ٔ کمال الملک غالباً هنرمند و عموی او صنیعالملک و برادر بزرگش ابوتراب از نقاشان معروف زمان خود ب...
-
ارباب
لغتنامه دهخدا
ارباب . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ رَب ّ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به رَب ّ شود. خدایان . پروردگاران : و لایأمرکم أن تتخذوا الملائکة والنبیین أرباباً... (قرآن 80/3)؛ و شما را امر نمیکند که ملائکه و پیامبران را به خدائی بگیرید. یا صاحبی السجن...
-
ایران
لغتنامه دهخدا
ایران . (اِخ ) پهلوی ، «اِران » . به کشور ایران در عهد ساسانی «اران شتر» میگفتند. در عصر هخامنشی ایی ریا نام قوم ایرانی بود و این کلمه را نام قوم اُسِّت ِ قفقاز بصور «ایرون »، «ایرو» و «ایر» بخود اطلاق کرده اند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). کلمات آریا، آ...
-
دانشگاه
لغتنامه دهخدا
دانشگاه . [ ن ِ ] (اِ مرکب ) دانشگه . محل دانش . جای دانش . جای علم . || اصطلاحاً مؤسسه ای که تعلیم درجات عالیه ٔ علوم و فنون و ادبیات و فلسفه و هنر کند. این کلمه بجای اونیورسیته بکار رفته است . دانشگاه شعبه هایی بنام دانشکده خواهدداشت و هر دانشکده ...
-
اسکندر
لغتنامه دهخدا
اسکندر. [ اِ ک َدَ ] (اِخ ) مقدونی ، مشهور به اسکندر گُجَسْتَک (ملعون ) یا کبیر (مولد 356، جلوس 336 و وفات 323 ق .م .). اسم این پادشاه مقدونی الکساندر ۞ بود و مورخین عهد قدیم هم چنین نوشته اند ولی مورخین قرون اسلامی او را اسکندر ۞ یا اسکندر الرومی ۞ ...