کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صمغالاجاص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صمغالاجاص
لغتنامه دهخدا
صمغالاجاص . [ ص َ غُل ْ اَج ْ جا ] (ع اِ مرکب ) صمغ آلو. در اختیارات بدیعی است : بهترین صمغ آلو آن بود که از درخت کهن گیرند و در وی گرمی و خشکی بود و گویند گرم و ترست و درد شش و سینه را نافع بود و چون با شراب بیاشامند سنگ گرده بریزاند و چون بر جراحته...
-
جستوجو در متن
-
صمغ اجاص
لغتنامه دهخدا
صمغ اجاص . [ ص َ غ ِ اَج ْ جا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به صمغالاجاص شود.
-
ازدو
لغتنامه دهخدا
ازدو. [ اُ دو / اَ دَ / دُو ] (اِ) صمغ. صمغی است که از آن حلوا پزند. (سروری از نسخه ٔ میرزا). صمغی است که حلوای آن بغایت لطیف شود و منفعت دهد درد کمر را. (مؤید الفضلاء). صمغ درخت ارجن باشد که درخت بادام کوهی است و از آن حلوا پزند و مطلق صمغ را نیز گ...