کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صلبان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صلبان
لغتنامه دهخدا
صلبان . [ ص ُ ] (اِخ ) دو وادیند در بلاد عامر. نصر گویند آن صلب است وچیز دیگر. و صلب غلبه یافته است . (معجم البلدان ).
-
صلبان
لغتنامه دهخدا
صلبان . [ ص ُ ] (ع اِ)ج ِ صلیب . (منتهی الارب ) (دهار). رجوع به صلیب شود.
-
واژههای همآوا
-
ثلبان
لغتنامه دهخدا
ثلبان . [ ] (ع اِ) عنب الثعلب . (بحر الجواهر).
-
جستوجو در متن
-
ابوالهیذام
لغتنامه دهخدا
ابوالهیذام .[ اَ بُل ْ هََ ] (اِخ ) کلاب بن حمزة العقیلی . حرّانی نحوی لغوی . وی از اهل حرّان بود و مدتی در بادیة اقامت گزید و گویند او معلم کتاب بود و به ایام قاسم بن عبیداﷲبن سلیمان به بغداد شد و قاسم را مدح گفت . و او عالم بشعر بود و خط او معروف ا...