کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صلاح و توبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
صلاح پذیرفتن
لغتنامه دهخدا
صلاح پذیرفتن . [ ص َ پ َ رُ ت َ ] (مص مرکب ) بسامان شدن . درست شدن . آراسته شدن : متکلم را تا کسی عیب نگیرد سخنش صلاح نپذیرد. (گلستان ).
-
صلاح صفدی
لغتنامه دهخدا
صلاح صفدی . [ ص َ ح ِ ص َ ف َ ] (اِخ ) رجوع به صلاح الدین صفدی شود.
-
صلاح فریدون
لغتنامه دهخدا
صلاح فریدون . [ ص َ ف ِ ](اِخ ) ابن القونیوی . رجوع به صلاح الدین زرکوب شود.
-
صلاح کردن
لغتنامه دهخدا
صلاح کردن . [ ص َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مشورت کردن . رای زدن . تدبیر کردن : اکنون بازگرد تا من با وزیران خود صلاح کنم . (قصص الانبیاء). رجوع به صلاح شود.
-
صلاح الدین
لغتنامه دهخدا
صلاح الدین . [ ص َ حُدْ دی ] (اِخ ) خلیل اشرف از ممالیک بحری از 689 تا 693 هَ . ق . (ترجمه ٔ تاریخ طبقات سلاطین اسلام ص 71).
-
صلاح الدین
لغتنامه دهخدا
صلاح الدین . [ ص َ حُدْ دی ] (اِخ ) داود ناصر چهارمین پادشاه ایوبی دمشق از 624 تا 626 هَ . ق . (ترجمه ٔ تاریخ طبقات سلاطین اسلام ص 67).
-
صلاح الدین
لغتنامه دهخدا
صلاح الدین . [ ص َ حُدْ دی ] (اِخ ) محمد منصور از ممالیک بحری از 762 تا 764 هَ . ق . حکومت داشت . (ترجمه ٔ تاریخ طبقات سلاطین اسلام ص 72).
-
صلاح الدین
لغتنامه دهخدا
صلاح الدین . [ ص َ حُدْ دی ] (اِخ ) موسی . رجوع به قاضی زاده ٔ رومی شود.
-
صلاح الدین
لغتنامه دهخدا
صلاح الدین . [ ص َ حُدْ دی ] (اِخ ) یوسف . رجوع به صلاح الدین ایوبی شود.
-
صلاح الدین
لغتنامه دهخدا
صلاح الدین . [ ص َ حُدْ دی ](اِخ ) خلیل آیبک صفدی . رجوع به صلاح الدین صفدی شود.
-
صلاح بینی
لغتنامه دهخدا
صلاح بینی . [ ص َ ] (حامص مرکب ) خیرخواهی . مصلحت جوئی . رجوع به صلاح شود.
-
صلاح الدین محله
لغتنامه دهخدا
صلاح الدین محله . [ ص َ حُدْ دی م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رودبی بخش مرکزی شهرستان ساری . در 7هزارگزی شمال ساری . دشت . معتدل . مرطوب مالاریائی . دارای 50 تن سکنه است . آب آن از رودخانه ٔ تجن . محصول آنجا پنبه ، غلات ، برنج ، صیفی . شغ...
-
پهلوان صلاح الدین
لغتنامه دهخدا
پهلوان صلاح الدین . [ پ َ ل َ ص َ حُدْ دی ] (اِخ ) میزبان . رجوع به صلاح الدین ... در حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 638 شود).
-
جستوجو در متن
-
هجی
لغتنامه دهخدا
هجی . [ هَِ ] (ع اِمص ) ممال هجا. (یادداشت به خط مؤلف ). هجو و بدگوئی : شاعران را خه و احسنت ، مدیح رودکی را خه و احسنت هجی است . شهید بلخی .گاه توبه کردن آمد از مدایح وز هجی کز هجی بینم زیان و از مدایح سود نی . منوچهری .نکنم خواجه را به شعر هجی لیک...