کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صلاحیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صلاحیه
لغتنامه دهخدا
صلاحیه . [ ص َ حی ی َ ] (اِخ ) قضائی است در انتهای سنجاق شهر زور از ولایت موصل که مرکز قصبه ٔ کفری است . از طرف شمال غربی بقضای کرکوک و از سوی شمال شرقی بقضا و سنجاق سلیمانیه و از جانب جنوب بولایت بغداد محدود است .نهر دیاله در حدود جنوبی آن روان است ...
-
صلاحیه
لغتنامه دهخدا
صلاحیه . [ ص َ حی ی َ ] (اِخ ) نام قصبه ای است در مصر سفلی ، در 56هزارگزی شمال شرقی بلبیس از جهت شام و آن در حکم کلید مصر است . صلاح الدین ایوبی این بلده را بنا و بنام خود منسوب کرد. (قاموس الاعلام ترکی ).
-
واژههای مشابه
-
صلاحیة
لغتنامه دهخدا
صلاحیة.[ ص َ حی ی َ ] (ع اِمص ) صلاحیت . رجوع به صلاحیت شود.
-
جستوجو در متن
-
ابومنصور
لغتنامه دهخدا
ابومنصور. [ اَ م َ ] (اِخ ) چهارکس ابن عبداﷲ ناصری صلاحی ملقب بفخرالدین بانی قیساریه ٔکبری بقاهره و او از کبرای امرای دولت صلاحیّه بود. وفات 608 هَ . ق . بدمشق و مدفن او بجبل صلاحیه است .
-
ابومنصور
لغتنامه دهخدا
ابومنصور. [ اَ م َ ] (اِخ ) مجدالدین سیف الدوله مبارک بن کامل بن علی بن مقلدبن نصربن منقذ کنانی . معروف به ابن منقذ از امراء صلاحیه (526 - 589 هَ . ق .). رجوع به سیف الدوله شود.
-
زاویه ٔ ابناسی
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ ابناسی . [ ی َ ی ِ اِ سی ی ] (اِخ ) این زاویه منسوب به شیخ ابراهیم بن حسین بن ایوب ابناسی متوفی در 802 هَ . ق .است . وی در این زاویه مسکن داشت . شیخ خانقاه صلاحیه و مدرس جامع ازهر بود. (از خطط مقریزی ج 4 ص 304).
-
سیف الدوله
لغتنامه دهخدا
سیف الدوله . [ س َ فُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) ابن منقذ. کامل بن علی بن مقلدبن نصربن منقذ کنانی معروف به ابن منقذ. از امرای صلاحیة متولد 526 و در سال 589 هَ . ق . در قاهره درگذشت . (از اعلام زرکلی ج 3 ص 807).
-
عمادالدین هکاری
لغتنامه دهخدا
عمادالدین هکاری . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ هََ ک ْ کا ] (اِخ ) احمدبن امیر یوسف سیف الدین علی بن احمدبن ابی الهیجأبن عبداﷲبن ابی خلیل بن مرزبان هکاری ، مشهور به ابن مشطوب و ملقب به عمادالدین و مکنی به ابوالعباس . از امرای بزرگ دولت صلاحیه در نابلس . رجوع ب...
-
عمادالدین
لغتنامه دهخدا
عمادالدین . [ ع ِ دُدْ دی ] (اِخ ) ابن مشطوب . نام وی احمدبن امیر یوسف سیف الدین علی بن احمدبن ابی السهیحأبن عبداﷲبن ابی خلیل بن مرزبان هکاری ، مشهور به ابن مشطوب و ملقب به عمادالدین و مکنی به ابوالعباس است . از امرای بزرگ دولت صلاحیه در نابلس . رجو...
-
عمادالدین
لغتنامه دهخدا
عمادالدین . [ ع ِ دُدْ دی ] (اِخ ) احمدبن امیر یوسف سیف الدین علی بن احمدبن ابی الهیجأبن عبداﷲبن ابی خلیل بن مرزبان هکاری ، مشهور به ابن مشطوب و ملقب به عمادالدین و مکنی به ابوالعباس . از امرای بزرگ دولت صلاحیه در نابلس . رجوع به ابن مشطوب شود.
-
خانقاه سعدالدین
لغتنامه دهخدا
خانقاه سعدالدین . [ ن َ / ن ِ هَِ س َ دِدْ دی ](اِخ ) این خانقاه را سعدالدین گمشتکین خادم بنده ٔ دختر اتابک عمادالدین متوفی بسال 537 هَ . ق . بحلب و چسبیده بمدرسه ٔ صلاحیه برپا کرد. بعداً بنام قلقاسیه معروف شد. (از خطط الشام محمد کردعلی جزء 6 ص 145).
-
مبارک
لغتنامه دهخدا
مبارک . [ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن کامل بن علی مقلد نصربن منقذ کنانی (526 - 582 هَ . ق .)، ملقب به سیف الدوله مجدالدین . از امراء دولت صلاحیه مصر بود. وی در قلعه ٔ شرزید به دنیاآمد و با توران شاه به یمن رفت و نایب مناب او در زبید شد. آنگاه به دمشق و سپس ب...
-
خلیل
لغتنامه دهخدا
خلیل . [ خ َ ] (اِخ ) ابن کیکلدی بن عبداﷲ علائی دمشقی . محدث و از فاضلان زمان بود. در دمشق بسال 694 هَ . ق . زاده شد و بدانجا علم آموخت . بعد بسفر دور و دراز پرداخت و سرانجام در صلاحیه بسال 731 هَ . ق . مدرس شد و هم بدانجا درگذشت . بسال 761 هَ . ق . ...