کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صفی قلیخان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صفی قلیخان
لغتنامه دهخدا
صفی قلیخان . [ ص َ ق ُ ] (اِخ ) نصرآبادی آرد: صفی قلیخان ولد ذوالفقارخان حاکم قندهار.سلسله ٔ ایشان به مردانگی و همت مشهورند خصوصاً مشارالیه که در جنگ قلماق کاری که کسی یاد ندارد بعمل آورد. عالیجاه اﷲوردی خان قوللرآقاسی طوری دیگر خاطرنشان نواب اشرف نم...
-
واژههای مشابه
-
هم صفی
لغتنامه دهخدا
هم صفی . [ هََ ص َ ] (حامص مرکب ) هم صف بودن . در شمار گروهی قرار گرفتن : هم صفی به که با سپاه کرم بخل را هم صفی نمی شاید.خاقانی .
-
شاه صفی
لغتنامه دهخدا
شاه صفی . [ ص َ ] (اِخ ) ششمین پادشاه از خاندان صفویه . رجوع به صفی (شاه ) شود.
-
شاه صفی
لغتنامه دهخدا
شاه صفی . [ ص َ ] (اِخ ) نام یکی از شعرای ایران . رجوع به صفی شود.
-
صفی آباد
لغتنامه دهخدا
صفی آباد. [ ص َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ باختری شهرستان رفسنجان . در 14هزارگزی شمال باختری رفسنجان و 7هزارگزی شمال شوسه ٔ رفسنجان به یزد. دارای 48 تن سکنه . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
صفی آباد
لغتنامه دهخدا
صفی آباد. [ ص َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان زنگی آباد بخش مرکزی شهرستان کرمان . در 40هزارگزی شمال باختری کرمان و 5هزارگزی شمال راه فرعی زرند به کرمان . دارای 16 تن سکنه . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
صفی آباد
لغتنامه دهخدا
صفی آباد. [ ص َ ] (اِخ ) ده مخروبه ای است از بخش حومه ٔ شهرستان نائین . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
-
صفی آباد
لغتنامه دهخدا
صفی آباد. [ ص َ ] (اِخ ) دهی از بخش ابرقو شهرستان یزد. در 25هزارگزی جنوب باختری ابرقو و 2500گزی جنوب راه صدیق آباد به ابرقو. جلگه . معتدل . مالاریائی . دارای 223 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات ، پنبه ، تره بار. شغل اهالی زراعت . صنایع دستی...
-
صفی آباد
لغتنامه دهخدا
صفی آباد. [ ص َ ] (اِخ ) دهی از دهستان برزاوند شهرستان اردستان . در 55هزارگزی شمال شوسه ٔ کوهپایه به اصفهان . کوهستانی . معتدل . دارای 110 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات ، کتیرا. شغل اهالی زراعت . راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1...
-
صفی آباد
لغتنامه دهخدا
صفی آباد. [ ص َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان بم . 2هزارگزی باختر بم ، کنار شوسه ٔ بم به کرمان . جلگه . سردسیر. دارای 142 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات ، خرما، پنبه . شغل اهالی زراعت . راه فرعی دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایر...
-
صفی آباد
لغتنامه دهخدا
صفی آباد. [ ص َ ] (اِخ ) دهی از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد. در 15000گزی جنوب خاوری اسفراین . جلگه . معتدل . سکنه آن 33 تن . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات ، بنشن ، پنبه . شغل اهالی زراعت و مالداری . راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ...
-
صفی آباد
لغتنامه دهخدا
صفی آباد. [ ص َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوه شهرستان سنندج . در 47هزارگزی جنوب خاور پاوه و 5هزارگزی جنوب باختر راه اتومبیل رو کرمانشاه به پاوه . کوهستانی . سردسیر. دارای 177 تن سکنه . آب آن ازچشمه . محصول آنجا غلات ، توتون ، لبنیات . ش...
-
صفی آباد
لغتنامه دهخدا
صفی آباد. [ ص َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خالصه بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان . در 35هزارگزی شمال باختری کرمانشاه و در انتهای کوه خورین . دامنه . سردسیر. دارای 128 تن سکنه . آب آن از چاه و رازآور. محصول آنجا غلات ، حبوبات دیمی ، مختصر میوه جات ، لبنی...
-
صفی آباد
لغتنامه دهخدا
صفی آباد. [ ص َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهسارات بخش مینودشت شهرستان گرگان . در 22هزارگزی جنوب خاوری مینودشت و 2هزارگزی دوزین . کوهستانی . معتدل مالاریائی . سکنه 180 تن . آب آن از چشمه سار. محصولات آنجا غلات ، ارزن ، لبنیات ، ابریشم . شغل اهالی زر...