کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صفویان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صفویان
لغتنامه دهخدا
صفویان . [ ص َ ف َ ] (اِخ ) جمع صفوی . رجوع به صفویه شود.
-
جستوجو در متن
-
امرأزاده
لغتنامه دهخدا
امرأزاده . [ اُ م َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) امیرزادگان (صفویان ). (فرهنگ فارسی معین ).
-
رافائل دومانس
لغتنامه دهخدا
رافائل دومانس . [ ءِ ] (اِخ ) مورخ معروف اروپایی معاصر صفویان که درباره ٔ مکتب تصوف ایران و دولت صفویان تحقیقاتی کرده است . رجوع به ج 4 تاریخ ادبیات ایران تألیف ادوارد براون ترجمه ٔ رشید یاسمی ج 4 ص 16 شود.
-
ایشیک آقاسی باشی
لغتنامه دهخدا
ایشیک آقاسی باشی . (ترکی ، اِ مرکب ) رئیس رؤسای بیرون . || رئیس تشریفات صفویان . || رئیس ایشیک خانه ٔ قاجاریان . (فرهنگ فارسی معین ).
-
شاه سلیمان صفوی
لغتنامه دهخدا
شاه سلیمان صفوی . [ س ُ ل َ ن ِ ص َ ف َ وی ] (اِخ ) ازسلسله ٔ صفویان و پسرشاه عباس ثانی است که پس از مرگ پدر بتخت نشست . رجوع به سلیمان صفوی و صفویه شود.
-
ابوالفضائل
لغتنامه دهخدا
ابوالفضائل . [ اَ بُل ْ ف َ ءِ ] (اِخ ) صالح بن احمد سروی مازندرانی . از علمای مشهور روزگار صفویان داماد ملامحمدتقی مجلسی و شاگرداو. وی در اصفهان میزیست و در سال 1081 هَ . ق . درگذشت و بمقبره ٔ مجلسی او را بخاک سپردند. او راست : شرح اصول کافی و شرح م...
-
ایشیک آقاسی
لغتنامه دهخدا
ایشیک آقاسی . (ترکی ، اِ مرکب ) ایشک آقاسی . رئیس بیرون . || حاجب دربار. رئیس دربار صفویان . || داروغه ٔ دیوانخانه . (فرهنگ فارسی معین ). داروغه ٔ دیوانخانه چه ایشیک به معنی فضای دروازه و آقاسی بمعنی سردار. (غیاث اللغات ) (از آنندراج ) : فی الحال با ...
-
امین الدین
لغتنامه دهخدا
امین الدین . [ اَ نُدْ دی ] (اِخ ) جبرئیل بن شیخ صالح بن قطب الدین ، پدر شیخ صفی الدین اسحاق ، سرسلسله ٔ صفویان است . رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 صص 412 - 414 شود.
-
امیر اصفهانی
لغتنامه دهخدا
امیر اصفهانی . [ اَ رِ اِ ف َ ] (اِخ ) امیربیگ قصاب . از شاعران دوره ٔ صفویان بوده و بقصابی اشتغال داشته . در عهد شاه عباس ثانی درگذشته است . از اوست :روزی بشب کنم بصد اندوه سینه سوزشب را سحر کنم بامید کدام روز؟ (از تذکره ٔ نصرآبادی ص 419).و رجوع به ...
-
کپکی
لغتنامه دهخدا
کپکی . [ ک َ پ ِ ] (اِ) نوعی دینار و تومان که در عهد مغول و تیموریان و صفویان متداول بود. (فرهنگ فارسی معین ). قسمی مسکوک بوده است . (یادداشت مؤلف ) : اوقافی که بر آن بنا مقرر نموده تخمیناً پانصد تومان رایج کپکی باشد. (دولتشاه ذیل ترجمه ٔ احوال ترجم...
-
ریاع
لغتنامه دهخدا
ریاع . [ رَی ْ یا ] (ع ص ، اِ) ارزیاب محصول به عهد صفویان . (فرهنگ فارسی معین ) : شغل ریاع دارالسلطنه ٔ اصفهان آن است که در هرسال که محصولات محال اصفهان ... به علت آفت ارضی یا سماوی مقرر شده باشد که بازدید شود به اتفاق عمال و مأمورین روانه ٔ محل می ...
-
خداویردی خان
لغتنامه دهخدا
خداویردی خان . [ خ ُ وِ ] (اِخ ) جلایر وی از علمای شهر مشهد بدوره ٔ صفویان در زمان شاه عباس اول بود و چون عبدالمؤمن خان اوزبک شهر مشهد را بمحاصره گرفت ، شاه عباس اول هم با قشون بکمک محصوران شتافت . ولی بر اثر بیماری درطهران توقف کرد و نتوانست خود را...
-
خنامان
لغتنامه دهخدا
خنامان . [ خ ِ ] (اِخ ) ده مرکزی دهستان خنامان شهرستان رفسنجان . با 525 تن سکنه . آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات و لبنیات و پنبه و حبوبات ، شغل اهالی زراعت و گله داری و راه فرعی است . پاسگاه ژاندارمری و دبستان و 5 باب دکان در آنجاوجود دارد. بنا...
-
زاهدی
لغتنامه دهخدا
زاهدی . [ هَِ ] (اِخ )شیخ حسین فرزند شیخ ابدال زاهدی پسر شیخ امیر از احفاد شیخ زاهد گیلانی و مؤلف کتاب سلسلةالنسب صفوی است . وی معاصر شاه سلیمان بوده و کتاب سلسلةالنسب صفویه را بنام او تألیف کرده و بگفته ٔ خود ایام شباب رادر رکاب همایون شاهی بسر بر...