کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صفحة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صفحة
لغتنامه دهخدا
صفحة. [ ص َ ح َ ] (ع اِ) کناره ٔ هر چیزی . (منتهی الارب ). بر. کنار. جانب . ج ، صفحات : آتشکده شود دل سوزان نهاد مردزآن آبدارصفحه ٔ سندان گداز تیغ. مسعودسعد.لعل ناگشته صفحه ٔ خنجرگرم نابوده آتش پیکار. مسعودسعد. || یک سوی روی ویک سوی ورق . (مهذب الاسم...
-
واژههای مشابه
-
صفحه
لغتنامه دهخدا
صفحه . [ ص َ ح َ ] (اِخ ) دهی از دهستان نهر هاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز. در 33هزارگزی جنوب خاوری اهواز 10هزارگزی خاور راه آهن اهواز به خرمشهر و کنار کارون . دشت . گرمسیر. دارای 65 تن سکنه . آب از کارون . محصول آن غلات . شغل اهالی زراعت و گله داری اس...
-
صفحه
لغتنامه دهخدا
صفحه . [ ص َ ح َ ] (اِخ )دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز. 48هزارگزی جنوب اهواز 3هزارگزی باختر راه اهواز به آبادان است . دشت . گرمسیر. دارای 60 تن سکنه . آب از چاه . محصول غلات و لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری . راه در تابستان اتومبیل ...
-
صفحه ٔ ملساء
لغتنامه دهخدا
صفحه ٔ ملساء. [ ص َ ح ِ ی ِ م َ ] (اِخ ) نزد حکما و متکلمان صفحه ای است که اجزاء مفروضه ٔ آن در وضع متساوی و متصل بود چنانکه بین این اجزا فرجه ها نباشد، خواه آن فرجه ها نافذ باشد که مسام نامند یا غیر نافذ که زوایا نامند، چنین است در شرح مواقف . (از ک...
-
صفحه بند
لغتنامه دهخدا
صفحه بند. [ ص َ ح َ / ح ِ ب َ ] (نف مرکب ) کسی که در چاپخانه ها مطالبی را که با حروف سربی بطور ستونی چیده شده بصورت صفحه به قطعی که مطلوب است می بندد.
-
صفحه بندی
لغتنامه دهخدا
صفحه بندی . [ ص َح َ / ح ِ ب َ ] (حامص مرکب ) عمل صفحه بند. ستون ها را در مطبعه بصورت صفحه درآوردن . بصورت صفحه پیوستن ستونهای مطالب چیده شده در چاپخانه را. از ستونهای چیده صفحه بهم پیوستن . این کلمه با شدن و کردن صرف شود.
-
باب صفحه
لغتنامه دهخدا
باب صفحه . [ ص َ ح َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سرویزن بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت در 30هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه ، سر راه مالرو جیرفت به ساردوئیه . سکنه ٔ آن 50 تن . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
صفحه بندی کردن
لغتنامه دهخدا
صفحه بندی کردن . [ ص َ ح َ / ح ِ ب َ ک َ دَ] (مص مرکب ) در تداول مطابع ستونهای چیده شده ٔ جدا را بیکدیگر پیوسته از آن برای چاپ صفحه ترتیب دادن .
-
جستوجو در متن
-
صفحات
لغتنامه دهخدا
صفحات . [ ص َ ف َ ] (ع اِ) ج ِ صفحة. رجوع به صفحة شود.
-
دائره ٔ هندی
لغتنامه دهخدا
دائره ٔ هندی . [ ءِ رَ / رِ ی ِ هَِ ] (اِ مرکب ) صفحه ٔ شاخص . صفحه ای که در روی آن تعیین ساعت کنند.
-
علاطان
لغتنامه دهخدا
علاطان . [ ع ِ ] (ع اِ) دو صفحه ٔ گردن . (قطرالمحیط) (اقرب الموارد). || طوق سیاه هر دو صفحه ٔ گردن کبوتر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
ترسیمی
لغتنامه دهخدا
ترسیمی . [ ت َ ] (ص نسبی ) منسوب به رسم و ترسیم . تشریحی . توصیفی . رجوع به رسم و ترسیم و ترکیب زیر شود.- هندسه ٔ ترسیمی ؛ یکی از فصول علم هندسه ، و واضع آن مونژ است . و مقصود از این هندسه مشخص کردن شکل فضائی است با تصویرهای آن در روی سطح مستوی یا ص...
-
طیف مغناطیسی
لغتنامه دهخدا
طیف مغناطیسی . [ طَ / طِ ف ِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شکل مخصوصی است که براده های آهن که در روی صفحه ریخته شده است بر اثر قرار دادن آهن ربائی در زیر صفحه بخود میگیرند، از جریان الکتریک نیز آن شکل پیدا میشود.