کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صفای ذهن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صفای ذهن
لغتنامه دهخدا
صفای ذهن . [ ص َ ی ِ ذِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تیزی خاطر. صافی اندیشه . استعداد نفس آدمی برای استخراج امر مطلوب . مؤلف نفائس الفنون آرد: نوع سوم از انواع هفتگانه که در تحت جنس حکمت است و آن عبارت از این است که نفس را استعداد استخراج مطلوب بی اضط...
-
واژههای مشابه
-
صفای تفرشی
لغتنامه دهخدا
صفای تفرشی . [ ص َ ی ِ ت َ رِ ] (اِخ ) نام وی میرزا عبدالحمید و در اخلاق حمیده وحید، از پویندگان فقرا و گویندگان شعر است . از حسن خط صاحب حظ اوفی و از لطف طبع حاوی حد اعلی است ، به دسترنج کتابت وجوه معاش حاصل می کند و از قیود ملازمت خدمت ملوک تن می ز...
-
صفای قلندری
لغتنامه دهخدا
صفای قلندری . [ ص َ ی ِ ق َ ل َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چارضرب زدن . (آنندراج ). یعنی ریش و سبیل و ابرو را تراشیدن ، و این آئین قلندران نامقید است . (آنندراج ذیل چهارضرب ) : می برد زنگ از دل شانی این صفای قلندری که تراست .شانی تکلو (از آنندراج ...
-
صفای لواسانی
لغتنامه دهخدا
صفای لواسانی . [ ص َ ی ِ ل َ ] (اِخ ) نام وی میرزا علی محمد و برادر کهتر میرزا محمدجعفر ملقب به حکیم الهی خلف الصدق زبدةالفضلا میرزا حسنعلی است . این سلسله پیوسته در ایران بفضل و کمال و جاه و جلال معروف و پدران ایشان نزد سلاطین افشاریه و قاجاریه بعزت...
-
جستوجو در متن
-
صفاءالذهن
لغتنامه دهخدا
صفاءالذهن . [ ص َ ئُذْ ذِ ] (ع اِ مرکب ) رجوع به صفاء ذهن و صفای ذهن شود.
-
صفاء ذهن
لغتنامه دهخدا
صفاء ذهن . [ ص َ ءِ ذِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عبارت است از استعداد نفس آدمی برای استخراج امر مطلوب . (کشاف اصطلاحات الفنون ) (تعریفات جرجانی ). و رجوع به صفای ذهن شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن فهد الاسدی ، ملقب به جمال الدین . فاضل فقیه مجتهد زاهد عابد وَرِع تقی نقی . در سال 757 هَ .ق . تولد یافته در بلده ٔ حله نشو و نما کرد. چون درجه ٔ رشد و تمیز را قدم نهاد از پی تحصیل علوم و اکتساب معارف نگریست ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بن یحیی بن سعید ملقب به بدیعالزمان همدانی و مکنی به ابوالفضل . یاقوت در معجم الادباء(چ مارگلیوث ج 1 ص 94 ببعد) آرد: ابوشجاع شیرویه بن شهردار در تاریخ همدان آورده است که احمدبن حسین بن یحیی بن سعیدبن بشر ابوالفضل ملقب ...