کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صعس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
ساس
لغتنامه دهخدا
ساس . (اِ) نام کرمی است از مقوله ٔ کیک و شپش فاما از آنها بزرگتر باشد، و خون مردم بخورد و چون آن را بگیرند دست را بدبوی سازد. (جهانگیری ) (برهان ). کرم بدبو که در چهار پای باشد. (غیاث ). بزبان دارالمرز و گیلان کرمک خرد که خون مکد. (رشیدی ). بزبان دری...
-
ساس
لغتنامه دهخدا
ساس . (اِ) فقیرو گدا و مفلس . (شعوری ) (استینگاس ) (ناظم الاطباء).
-
ساس
لغتنامه دهخدا
ساس . (اِ) مادرزن . (جهانگیری ) (برهان ) (شعوری ) (استینگاس ) (ناظم الاطباء). به این معنی هندی است . (جهانگیری ) (برهان ).
-
ساس
لغتنامه دهخدا
ساس . (اِخ ) نام طایفه ای قدیم از ایرانیان . (شعوری ) (استینگاس ) (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ قبل و ساسان شود.
-
ساس
لغتنامه دهخدا
ساس . (اِخ ) نام یکی از آبادیهای دهستان زانوس رستاق ، بخش کجور شهرستان نوشهر است . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 در ذیل زانوس رستاق ) (ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 148).
-
ساس
لغتنامه دهخدا
ساس . (ص ) پاکیزه و لطیف . (جهانگیری ) (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). لطیف . (اوبهی ). لطیف و نازک و خوب . (شعوری ). لطیف و پاکیزه و خوشنماو ظریف و زیبا. (ناظم الاطباء) (استینگاس ). در فرهنگ نظام آمده : خان آرزو در سراج اللغات گوید: «ساس در جهانگیر...
-
ساس
لغتنامه دهخدا
ساس . (ع اِ) اصل مردم و شمشاد (!) (مهذب الاسماء).
-
ساس
لغتنامه دهخدا
ساس . (ع اِ) کرم خوردگی دندان . (تاج العروس ) (ترجمه ٔ ترکی قاموس ) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). سیاهی است در دندان . (شرح قاموس ). || دندانی است که خورده شده است . (شرح قاموس ) (تاج العروس ) (ترجمه ٔترکی قاموس ) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). بن دندان...
-
ساس
لغتنامه دهخدا
ساس . (ع اِ) نگهبان . (منتهی الارب ). و اصل آن سائس است چون هار و هائر. (تاج العروس ) (شرح قاموس ) (اقرب الموارد) (قطر المحیط).