کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صعب القیاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صعب القیاد
لغتنامه دهخدا
صعب القیاد. [ ص َ بُل ْ ] (ع ص مرکب ) مقابل سَلِس ُالقیاد. آنکه دشوار متابعت هوای دیگری کند.
-
واژههای مشابه
-
صعب الحصول
لغتنامه دهخدا
صعب الحصول . [ ص َ بُل ْ ح ُ ] (ع ص مرکب ) دشواریاب . چیزی که به آسانی بدست نیاید.
-
صعب العبور
لغتنامه دهخدا
صعب العبور. [ ص َ بُل ْ ع ُ ] (ع ص مرکب ) دشوارگذار. دش گذار.
-
صعب العلاج
لغتنامه دهخدا
صعب العلاج . [ ص َ بُل ْ ع ِ ] (ع ص مرکب ) دشوار درمان پذیر. بیماریی که به آسانی به نشود. مرضی که بزودی درمان نیابد و معالجه ٔ آن دشوار باشد.
-
صعب المنال
لغتنامه دهخدا
صعب المنال . [ ص َ بُل ْ م َ ] (ع ص مرکب ) آنچه رسیدن بدان دشوار باشد.
-
صعب الوصول
لغتنامه دهخدا
صعب الوصول . [ ص َ بُل ْ وُ ] (ع ص مرکب ) دشواررس . دشواریاب . دیریاب . آنچه به آسانی وصول نشود.