کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صطور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صطور
لغتنامه دهخدا
صطور. [ ص ُ ] (ع اِ) ج ِ صطر است . رجوع به صطر شود.
-
واژههای همآوا
-
ستور
لغتنامه دهخدا
ستور. [ س ُ ] (اِ) پهلوی «ستور» (اسب )، اوستا «سته اوره » ، سانسکریت «ستهااورین » (بار اسب ، بار ورزاو)، استی «ستورت آ» (حیوان خانگی )، کردی زازا عاریتی دخیل «استور» ، شغنی «ستور» ، سریکلی «ستائور وستائر» (حیوان بارکش ، ورزاو بالغ)، یغنویی «سوتور» (گ...
-
ستور
لغتنامه دهخدا
ستور. [ س ُ ] (ع اِ) ج ِ ستر : که مثال چنان خصمی که ضعیف شده باشد و ستور تواری و استخفا بر وی حال فرو گذاشته . (جهانگشای جوینی ). رجوع به ستر شود. || (اصطلاح عرفان ) اختصاص دارد بهیاکل مدنیة انسانیه که افکنده شده اند بین غیب و شهادت و میان خالق و مخل...
-
سطور
لغتنامه دهخدا
سطور. [ س ُ ] (ع اِ) ج ِ سطر. (دهار) (آنندراج ).