کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صروع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صروع
لغتنامه دهخدا
صروع . [ ص َ ] (ع ص ) نیک کشتی گیر. (منتهی الارب ). نیک اندازنده مردم را. ج ، صُرُع . (منتهی الارب ).
-
صروع
لغتنامه دهخدا
صروع . [ ص ُ ] (ع اِ) ج ِ صِرع . (منتهی الارب ). رجوع به صرع شود.
-
جستوجو در متن
-
صرع
لغتنامه دهخدا
صرع . [ ص ُ رُ ] (ع اِ) ج ِ صروع . (منتهی الارب ).
-
اندازنده
لغتنامه دهخدا
اندازنده . [ اَ زَ دَ / دِ ] (نف ) آنکه چیزی را از جایی بیندازد. پرتاب کننده . (فرهنگ فارسی معین ): صروع ؛ نیک اندازنده مردم را. (منتهی الارب ).
-
صرع
لغتنامه دهخدا
صرع . [ ص َ ] (ع اِ) مثل و مانند. || مقابل و برابر: هو صرع کذا؛ ای حذاؤه . || لنگه ٔ چیزی . || بامداد و شبانگاه ، یعنی از بامداد تا زوال یک صرع و از زوال تا غروب صرع دیگر. روز و شب : اتیته صرعی النهار؛ آمدم او را بامداد و شبانگاه . || گونه از گونه ه...