کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صدای گاو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
صدای بم
لغتنامه دهخدا
صدای بم . [ ص َ / ص ِ ی ِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به بم شود.
-
صدای زیر
لغتنامه دهخدا
صدای زیر. [ ص َ / ص ِ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به زیر شود.
-
صدای لرزان
لغتنامه دهخدا
صدای لرزان . [ ص َ / ص ِ ی ِ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صدای مرتعش . آوازی که هنگام خروج از گلو لرزان بیرون می آید، از ترس یا حزن یا موجبات دیگر.
-
جستوجو در متن
-
مو
لغتنامه دهخدا
مو. [ م ُ ] (اِ صوت ) میو. آواز گربه . (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) (آنندراج ). حکایت آواز گربه . اسم صوت گربه . (یادداشت مؤلف ). صدای گربه باشد. (برهان ). آواز گربه باشد. (فرهنگ جهانگیری ) : گربه ٔ جان عطسه ٔ شیردل است شیرگریزد چو کند گربه مو. مولوی ...
-
ترمپت
لغتنامه دهخدا
ترمپت . [ رُ پ ِ ] (اِ) شیپور. سازی است بادی که در قدیم از شاخ گاو و دیگر حیوانات میساختند و در معابد و کنیسه ها و شکارگاهها و میدانهای جنگ از آن استفاده میکردند. سپس آنرا از فلز ساخته . و بر دو گونه است یکی مخصوص سوار نظام و نظامیان و شکارچیان و دیگ...
-
نقاره
لغتنامه دهخدا
نقاره . [ ن َ / ن َق ْ قا رَ / رِ ] (از ع ، اِ) نوبت و کوس . (آنندراج ). نوبت و نوعی از طبل کوچک و کوس و کوست . (ناظم الاطباء). تبیره . (یادداشت مؤلف ). نوعی طبل کوچک دوتائی . دو طبل کوچک متصل بهم ، یکی بزرگتر و صدایش بم تر است ، و یکی کوچکتر با صدا...
-
قورباغه
لغتنامه دهخدا
قورباغه . [غ َ / غ ِ ] (ترکی ، اِ) غورباغه . قُرباغه . قُرباقه . قورباغا. قوربغا. قوربغه . جانوری است از رده ٔ ذوحیاتین های بی دم که اندام های خلفیش بقدر کافی طویلند و موجب جهش حیوان در حرکت میباشند و بعلاوه حیوان در آب بوسیله ٔ آنها بخوبی شنا میکند....
-
کوهه
لغتنامه دهخدا
کوهه . [ هََ / هَِ ] (اِ) زین باشد عموماً. (فرهنگ جهانگیری ). زین اسب را گویند عموماً. (برهان ). زین اسب . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). زین اسب را گویند عموماً و پیش زین را پیش کوهه و پس زین را پس کوهه ، و اصل در این لغت بلند و بلندی است مانند...
-
پسامتیک سوم
لغتنامه دهخدا
پسامتیک سوم . [ پْسا / پ ِ م ِ ک ِس ِوْ وُ ] (اِخ ) مؤلفین قدیم وی را پسامنیت نیز نامیده اند. او فرعون مصر بود و بسال 525 ق .م . چون ایرانیان بر مصر دست یافتند خلع شد و نام این پادشاه در منابع شرقی فسمتیخ آمده است . هنگامی که کبوجیه به مصر حمله کرد ...
-
خر
لغتنامه دهخدا
خر. [ خ َ ] (اِ) حیوانی است که آنرا بعربی حمار اهلی گویند. اگر کسی را عقرب گزیده باشد، باید که به آواز بلند بگوش خر بگوید که مرا عقرب گزیده است و واژگونه بر او سوار شود تا درد زایل گردد و همان جای خر بدرد آید که عقرب آن کس را گزیده است و اگر پوست پیش...
-
کاشمر
لغتنامه دهخدا
کاشمر. [ م َ ] (اِخ )کشمیر و اکنون نیز ترشیز را کاشمر نامند. (برهان قاطع چ معین ). نام قریه ای است از قرای ولایت ترشیز و آن را کشمر و کشمیر نیز گفته اند گویند زردشت حکیم پیغمبر زردشتیان دو درخت سرو به طالع سعد در دو محل به دست خود کشته یکی در اینجا و...
-
بزرگ
لغتنامه دهخدا
بزرگ . [ ب ُ زُ ] (ص ) ضد خرد. (شرفنامه ٔ منیری ). ضد کوچک . (آنندراج ). نقیض کوچک . (ناظم الاطباء) (برهان ). مقابل کوچک ، چنانکه کلان مقابل خرد و درشت مقابل ریز و کبیر مقابل صغیر. مقابل خرد. اکبر.جلیل . ضخم . (یادداشت بخط دهخدا). عَبَنبل . نعند. (من...
-
بانگ
لغتنامه دهخدا
بانگ . (اِ) فریاد. آواز بلند. (برهان قاطع) (آنندراج ). صوت . آوا. صیحة. (ترجمان القرآن ). صراخ ، هیاهو. صیاح ، نعره . غو. (فرهنگ اسدی ). بان . (فرهنگ اسدی ). نداء. ضاًضاً. ضجه . قبع. صرخ . زمجره . صرخه . صفار. نشده . (منتهی الارب ). خروش . مجازاً در ...
-
کاتبی ترشیزی
لغتنامه دهخدا
کاتبی ترشیزی . [ ت ِ ی ِ ت ُ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲ ملقب به شمس الدین . دولتشاه سمرقندی در طبقه ٔ ششم از تذکره ٔ خود احوال او را ذیل عنوان «قدوةالفضلاء و اُسوةالشعراء مولانا محمد کاتبی نوراﷲ مرقده » چنین نویسد:هدایت ازلی در شیوه ٔ سخن گذاری مساعد طبع ...