کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صدای سیلی یا شلا ق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
صدای بم
لغتنامه دهخدا
صدای بم . [ ص َ / ص ِ ی ِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به بم شود.
-
صدای زیر
لغتنامه دهخدا
صدای زیر. [ ص َ / ص ِ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به زیر شود.
-
جستوجو در متن
-
شپلق
لغتنامه دهخدا
شپلق . [ ش َپ َ ل َ ] (ترکی ، اِ صوت ) شاپلاق . شپلاق . صدای سیلی . رجوع به شپلاق شود. آوای زدن با کف دست بر روی یا گردن .تپانچه که اسم دیگرش سیلی است . (فرهنگ نظام ). زدنی با آواز بر صورت یا گردن کسی با کف دست : زمانه بین که ز سرپنجه ٔ ستم هر دم به ...
-
شلپ
لغتنامه دهخدا
شلپ . [ ش ِ ل ِ ] (اِ صوت ) صدای فروافتادن چیزی در آب . (در لهجه ٔ گناباد خراسان ) (یادداشت پروین گنابادی ). چلپ .- شلپ شلپ کردن ؛ فروافکندن چیزها پیاپی در آب و پراکندن به اطراف یا زدن کف دست بر آب و پراکندن آب به هر سو. || آوای سیلی که بر صورت کسی ...
-
دندان قرچه
لغتنامه دهخدا
دندان قرچه . [ دَ ق ِ رِچ ْ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) دندان غرچه . ساییدن دندانها با صدای چندش آور به یکدیگر (بیشتر در خواب و گاه در بیداری ) بر اثر حمله ٔ مرضی یا بودن طفیلی و انگل در بدن .(از فرهنگ لغات عامیانه ). رجوع به دندان غرچه شود.
-
چکاچک
لغتنامه دهخدا
چکاچک . [چ َ چ َ ] (اِ صوت ) مخفف چکاچاک است که صدای زدن شمشیر و گرز باشد از پی هم . (برهان ). به معنی چکچاک است .(جهانگیری ). همان چکاچاک است .که چخاچخ و چقاچق نیز گویند. (رشیدی ). چکاچاک . (ناظم الاطباء) : ز بیم چکاچک که آمد ز تیرکفن گشت در زیر جوش...
-
ساق حر
لغتنامه دهخدا
ساق حر. [ ق ِ ح ُرر ] (اِ مرکب ) قمری نر. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). نر از فاخته هاست بواسطه ٔ آنکه حکایت صدای او ساق حر است . (شرح قاموس ). فاخته ٔ نر. (ناظم الاطباء). ذکر القماری . (قطر المحیط). || قمری بچه . (دهار). || کبوتر است و حِرّ فرخ اوس...
-
نیاز
لغتنامه دهخدا
نیاز. (اِخ ) محمدرضا ذهبی شیرازی متخلص به نیاز از سخنوران قرن سیزدهم است . به سال 1224 یا 1234 هَ . ق . درگذشته . او راست :چون خضر رهی نیست در این بادیه بایدناچار به دنبال صدای جرس افتاد.(از ریحانة الادب ج 6 ص 274) (مجمع الفصحا ج 2 ص 500) (ریاض العار...
-
جانانه
لغتنامه دهخدا
جانانه . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) مرکب از جانان و «ه » پسوند نسبت و زائد. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). منسوب بجانان . کنایه از معشوق و مطلوب باشد. (برهان ). کنایه از این است که جان از اوست یا او جان من است . (آنندراج ) (انجمن آراء). مقصود و مراد....
-
شرق
لغتنامه دهخدا
شرق . [ ش َ رَ / ش َ رَ ق ق ] (اِ صوت ) صدای به هم خوردن دو چیز. (یادداشت مؤلف ).- شرق دست ؛ آوایی که از خوردن کف دست به جایی آید، همچون : سینه زدن و غیره . ضرب شست : گاه بگشوده گریبان ، روز تا شب سینه رادر معابر از شرق دست گلگون می کنند. ملک الشعر...
-
حرف مجهور
لغتنامه دهخدا
حرف مجهور. [ ح َ ف ِ م َ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) حرفی که هنگام تلفظ متحرک آن نفس حبس گردد، زیرا که در حروف مجهوره گوینده بر جای حرف تکیه کند و چون این اتکاء به اشباع رسد صدا بلند شود و تجهور یابد و جهر ارتفاع صوت است . حال اگر اتکاء به اشباع رسد و ب...
-
نقاره
لغتنامه دهخدا
نقاره . [ ن َ / ن َق ْ قا رَ / رِ ] (از ع ، اِ) نوبت و کوس . (آنندراج ). نوبت و نوعی از طبل کوچک و کوس و کوست . (ناظم الاطباء). تبیره . (یادداشت مؤلف ). نوعی طبل کوچک دوتائی . دو طبل کوچک متصل بهم ، یکی بزرگتر و صدایش بم تر است ، و یکی کوچکتر با صدا...
-
دمستنس
لغتنامه دهخدا
دمستنس . [ دِ م ُ ت ِ ] (اِخ ) بزرگترین خطبای آتن است که در سال 382 یا 385 ق . م . تولد یافت و در 322 ق . م . درگذشت . وی فرزندمردی اسلحه ساز بود و در آغاز جوانی از وجود پدر محروم شد و چون به سن رشد رسید خطیبی پیشه کرد و برای اینکه در این طریق بر دیگ...
-
تک تک
لغتنامه دهخدا
تک تک . [ ت َ ت َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) یکی یکی و جدا و فردفرد. (ناظم الاطباء). جسته جسته . تنهاتنها. بندرت . دانه دانه . با فاصله های مکانی . گاهی یکی و گاهی یکی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : همچو پشت کس بتان تتارمانده هرجای تک تک و نخ نخ . نزاری (از...