کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صدای جرنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
صدای بم
لغتنامه دهخدا
صدای بم . [ ص َ / ص ِ ی ِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به بم شود.
-
صدای زیر
لغتنامه دهخدا
صدای زیر. [ ص َ / ص ِ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به زیر شود.
-
صدای لرزان
لغتنامه دهخدا
صدای لرزان . [ ص َ / ص ِ ی ِ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صدای مرتعش . آوازی که هنگام خروج از گلو لرزان بیرون می آید، از ترس یا حزن یا موجبات دیگر.
-
جستوجو در متن
-
چکاچاک
لغتنامه دهخدا
چکاچاک . [ چ َ ] (اِ صوت ) آواز و صدای ضربت تیغ و شمشیر و گرز باشد که از پی هم زنند. (برهان ). آواز گرز و شمشیر که در پی هم زنند. (انجمن آرا) (آنندراج ). آواز ضرب شمشیر و گرز که پی هم زنند. (رشیدی ). چکاچک و صدای برخورد تیغو شمشیر و گرز و جز آن بر جا...
-
چاک چاک
لغتنامه دهخدا
چاک چاک . (اِ صوت مرکب ) چاکاچاک . چکاچاک . چکچاک . چکاچک . طراق طراق . جرنگ جرنگ . ترنگ ترنگ . بمعنی چاکاچاک است که صدای طراق طراق زدن شمشیر و خنجر و تبرزین و مانند آن باشد. (برهان ) (آنندراج ). صدای برخورد شمشیر و تبرزین و جز آن . (ناظم الاطباء). ص...
-
جرنگی
لغتنامه دهخدا
جرنگی . [ ج ِ رِ / ج َ رِ ] (ق / اِ صوت ) مرکب از جرنگ و یاء در تداول عامه گویند بتری از دستم افتاد و جرنگی شکست . و این ممکن است قید شکستن باشد یعنی با صدای جرنگ ، و نیز ممکن است حکایت از صدای آن به وقت شکستن باشد. نظیر این ترکیب فراوان است مانند آن...
-
جرنگ
لغتنامه دهخدا
جرنگ . [ ج َ رَ / ج ِ رِ ] (اِ صوت ) زنگ آواز و صدای زدن شمشیر و گرز وامثال آن و جرنگیدن مصدر آن است . (آنندراج ) (انجمن آرا). صدای زنگ و طاس و امثال آن و آواز زدن شمشیر وتیغ و زنجیر را نیز گویند. و به کسر اول و ثانی هم آمده است . (برهان ). صدای زنگ ...
-
چرنگ
لغتنامه دهخدا
چرنگ . [ چ ِ رِ ] (اِ صوت ) آوازی که بسبب پی درپی زدن شمشیر و گرز و امثال آن برآید. (برهان ) (آنندراج ). آوازی که از برخورد پی درپی شمشیر و گرز برآید. (ناظم الاطباء). جرنگ . چاک چاک . چاکاچاک . رجوع به جرنگ شود. || صدا و آواز درای و زنگ را هم گویند. ...
-
جلنگ
لغتنامه دهخدا
جلنگ . [ ج ِل ِ ] (اِ) نوعی از قماش ابریشمی باشد که آنرا با زرتار و بی زرتار نیز میبافند و از آن قبا و چکمه و کلاه و شلوار و امثال آن میسازند. (برهان ) : در بر آن جلنگ زربفته ای بسا دل که شد بهم رفته . اوحدی .|| بیاره و بنه ٔ خربوزه و هندوانه و کدو و...
-
درنگ
لغتنامه دهخدا
درنگ . [ دَ رَ / دِ رَ ] (اِ صوت ) صدایی باشد که از نواختن ناقوس و تار ساز و شکستن چینی و آبگینه و امثال آن برآید. (برهان ) (جهانگیری ). آواز تار و طنبور و نقاره و صدای گرز و شمشیر، و آن تبدیل ترنگ است . (آنندراج ). لغتی است در جرنگ که صدای زنگ و طاس...
-
درای
لغتنامه دهخدا
درای . [ دَ ] (اِ) درا. زنگ و جرس . (برهان ). جرس . (از دهار) (جهانگیری ) (از منتهی الارب ). زنگی که بر گردن شتر بندند. (اوبهی ). جرس و آنچه به گردن شتر بندند. (شرفنامه ٔ منیری ). زنگ و جرس ، و آن چیزی است که به گردن شتر و استر و اسب سرهنگ قافله بندن...