کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صحن و سرا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
صحن سیم
لغتنامه دهخدا
صحن سیم . [ ص َ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از صفحه ٔ کاغذ سفید باشد. || قرص ماه . (برهان ) (انجمن آرای ناصری ).
-
صحن الشبا
لغتنامه دهخدا
صحن الشبا. [ ص َ نُش ْ ش َ ] (اِخ ) موضعی است در شعر کثیر. (معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
بستان سرا
لغتنامه دهخدا
بستان سرا. [ ب ُ س َ ] (اِ مرکب ) بوستان سرا. بستان سرای . خانه و سرایی که در بستان ساخته شده . ممکن است لفظ مذکور قلب سرابستان و به معنی باغچه و صحن خانه باشد. (فرهنگ نظام ) : بلبل بستان سرا صبح نشان میدهدوزدر ایوان بخاست بانگ خروسان بام . سعدی (طیب...
-
بوستان سرا
لغتنامه دهخدا
بوستان سرا. [ س َ ] (اِ مرکب ) بوستان . باغ . باغی که در صحن خانه سازند : درخورد بوستانسرای ترازهره و مشتری تماشایی .سیدحسن غزنوی (دیوان چ مدرس رضوی ص 178).به هرات رفتند و ببوستانسرای ملک درآمدند. (انیس الطالبین ص 134).در بوستان سرای تو بعد ازتو کی ب...
-
بستان سرای
لغتنامه دهخدا
بستان سرای . [ ب ُ س َ ] (اِ مرکب ) بوستانسرا. بستان سرا. باغی که در صحن خانه سازند. (از سراج اللغات ) (غیاث ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). بوستان سرای و سرابستان و سرابوستان ، خانه ای که باغ داشته باشد. (آنندراج ). رجوع به شعوری ج 1 ورق 211 ش...
-
بالوعه
لغتنامه دهخدا
بالوعه . [ ع َ ] (ع اِ) چاه میان سرای . (مهذب الاسماء). چاه سرتنگ در خانه که آب باران و جزآن در آن ریزد. (یادداشت مؤلف ) (ناظم الاطباء). چاه آبریز. راه آب خانه . (غیاث اللغات ). چاه سرتنگی که آب مستعمل خانه در آن میریزد. (فرهنگ نظام ). بَلاّعَه . بَ...
-
فضا
لغتنامه دهخدا
فضا. [ ف َ ] (ع اِ) مخفف فضاء. میدان و عرصه . (از ناظم الاطباء) : تنگ بد بر ما فضای عافیت بی هیچ جرم این چنین باشد اذا جاء القضا ضاق الفضا. سنائی .اجزات چون بپای شب و روز سوده شدتاوان طلب مکن ز قضا در فضای خاک . خاقانی . || جای وسیع و فراخ . بطور کلی...
-
اصطخری
لغتنامه دهخدا
اصطخری . [ اِ طَ ] (اِخ ) عبدالرحیم .از عرفا و مشایخ صوفیان بود. جامی در نفحات الانس آرد: کنیت وی ابوعمرو است . سفر حجاز و عراق و شام کرده بود و با رویم صحبت داشته بود. سهل بن عبداﷲ تستری رادیده بود. طریق وی ستر و اظهار شطارت بود و جامه های شاطرانه م...
-
دهلیز
لغتنامه دهخدا
دهلیز. [ دِ ] (اِ) به کسر دروازه و اندرون سرا و به فتح معرب است ودهالیز بر آن جمع بسته اند . (انجمن آرا). بالان . دالان . معرب دالیز. فاصله ٔ میان در و خانه . دالیج . دلیج . (یادداشت مؤلف ). دالان و محل میانه ٔ دو در و یا محلی که میان در خارجی خانه ...
-
کلبه
لغتنامه دهخدا
کلبه . [ ک ُ ب َ / ب ِ ] (اِ) خانه ٔ کوچک تنگ و تاریک را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). خانه ٔ محقر و تنگ و تاریک بود. (فرهنگ جهانگیری ). خانه ٔ کوچک و تیره . (از انجمن آرا) (از آنندراج ). خانه ٔ کوچک . (غیاث ). خانه ٔ خرد و محقر. (فرهنگ رشیدی ). خا...
-
بام
لغتنامه دهخدا
بام . (اِ) برسوی سقف که بر از آن سقف دیگر نباشد. طرف بیرونی سقف خانه . (غیاث اللغات ). طرف بیرونی سقف خانه ، و بعضی طرف درونی خانه را گفته اند به قرینه ٔ پشت بام . (برهان قاطع) (آنندراج ). ظاهر سقف از برسوی . سقف خانه از بیرون سو.(یادداشت مؤلف ). بر...
-
دو
لغتنامه دهخدا
دو. [ دُ ] (عدد، ص ، اِ) عدد معروف که ترجمه ٔ اثنین باشد و این بر لفظ جمع نیز بیاید. (آنندراج ). شمار پس از یک و پیش از سه . یک با یک . اثنان . اثنتان . اثنین . اثنتین . ثنتان . ثنتین . ضعف یک . نماینده ٔ آن در ارقام هندسیه «2» و در حساب جُمَّل «ب » ...