کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صحرای شاه حسین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صحرای شاه حسین
لغتنامه دهخدا
صحرای شاه حسین . [ ص َ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) دشت همواری است از دهانه ٔ نهر توسکارود در حدود یک میلی زاغ مرز و 8 میلی پلگان . (سفرنامه ٔ رابینو ص 60).
-
واژههای مشابه
-
صحرای اتک
لغتنامه دهخدا
صحرای اتک . [ ص َ ی ِ اَ ت َ ] (اِخ ) رجوع به اتک در این لغت نامه شود.
-
صحرای اسحاق
لغتنامه دهخدا
صحرای اسحاق . [ ص َ ی ِ اِ ] (اِخ ) از طسوج لنجرود است . (تاریخ قم ص 113).
-
صحرای باغ
لغتنامه دهخدا
صحرای باغ . [ ص َ ی ِ ] (اِخ )نام یکی از دهستان های ششگانه ٔ بخش مرکزی شهرستان لار. حدود و مشخصات آن بقرار زیراست : از شمال و خاور دهستان حومه . از جنوب دهستان گوده بخش بستک از باختر دهستان فداع . بخش مرکزی این دهستان در جنوب باختری بخش واقع. زمین آن...
-
صحرای ترکمن
لغتنامه دهخدا
صحرای ترکمن . [ ص َ ی ِ ت ُ ک َ م َ ] (اِخ ) جلگه ٔ مسطح صافی است و دو رود بزرگ اترک و گرگان از آن گذشته و ازجنوب بقراسو محدود میشود. بستر این سه رود قریب پنج یا شش متر پست تر از سطح صحراست . صحرای ترکمن بعرض 50 و طول 120 کیلومتر و تقریباً مسطح و نشی...
-
صحرای قدسی
لغتنامه دهخدا
صحرای قدسی . [ ص َ ی ِ ق ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عالم لاهوتی . (فرهنگ شعوری ).
-
صحرای قنبرآباد
لغتنامه دهخدا
صحرای قنبرآباد. [ ص َ ی ِ قَم ْ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد 30000گزی جنوب باختری اسفراین 2000گزی جنوب مالرو عمومی میان آباد به نیش کش . جلگه ، معتدل . سکنه 124 تن . آب از قنات . محصول غلات ، پنبه . شغل اهالی زراعت ...
-
صحرای لوت
لغتنامه دهخدا
صحرای لوت . [ ص َ ی ِ ] (اِخ ) رجوع به کویر لوت شود.
-
صحرای سعدبن عبدا
لغتنامه دهخدا
صحرای سعدبن عبدا. [ ص َ ی ِ س َ دِ ن ِ ع َ دِل ْ لا ] (اِخ ) از طسوج و ناحیه ٔ رود آبان . (تاریخ قم ص 113).
-
صحرای موسی یعقوب
لغتنامه دهخدا
صحرای موسی یعقوب . [ ص َ ی ِ سا ی َ ] (اِخ ) از طسوج و ناحیه ٔ رودآبان . (تاریخ قم ص 113).
-
جستوجو در متن
-
اتابکان لرستان
لغتنامه دهخدا
اتابکان لرستان . [ اَ ب َ ن ِ ل ُ رِ ] (اِخ )(لر کوچک ) شعبه ٔ لر کوچک اگر چند نفر امیر معتبر ازمیان ایشان برخاسته و مدت امارتشان نیز طویل تر بوده ولی هیچوقت اسم و رسم لر بزرگ را پیدا نکرده اند. طوایف لر کوچک قبایلی بودند مخلوط از کردان آسیای صغیرو ل...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد پسر محمد ثالث معروف بسلطان احمد خان اول . چهاردهمین از سلاطین عثمانی و نسب او مستقیماً بسیزده واسطه بسلطان عثمان غازی منتهی شود. مولد او به سال 998 هَ . ق . بودو در 1012 پس از وفات پدر به سن چهارده سالگی بتخت سلطنت عث...
-
رخت بردن
لغتنامه دهخدا
رخت بردن . [ رَ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) یا رخت بربردن . سفر کردن . عزیمت کردن . حرکت کردن . بیرون شدن از جایی . کوچ کردن . راهی شدن . رفتن : من آنگاه سوگند این سان خورم کزاین شهر من رخت برتر برم . ابوشکور بلخی .اگر منزلی رخت از آن سو بریم از آن سوی منزل ...