کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صحاح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صحاح
لغتنامه دهخدا
صحاح . [ ص َ ] (ع اِمص ) تندرستی . (غیاث اللغات ). || (ص ) تن درست و درست . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) : نفرستد بمن سقیم و صحاح درد ندهد صحاح بفرستد. خاقانی .|| درست . (مهذب الاسماء) (دهار).پاک از عیب . (غیاث اللغات ) : فیها ثلثمائةدینار امامیة صح...
-
صحاح
لغتنامه دهخدا
صحاح . [ ص ِ ] (اِخ ) صحاح ستة. نام شش کتاب حدیث اهل سنت و جماعت که فقها و اصحاب حدیث بر آن اعتماد دارند و ارکان اساسی علم حدیث است و آن شش عبارت است از: الجامع الصحیح تألیف محمدبن اسماعیل بخاری (متوفی 256 هَ . ق .) صحیح تألیف ابوالحسن مسلم بن حجاج...
-
صحاح
لغتنامه دهخدا
صحاح . [ ص ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صحیح . (اقرب الموارد) : همه خواندند بر تو چیز نماندیاد ناکرده از صحاح و کسور. ناصرخسرو.|| ج ِ صَحاح . (منتهی الارب ).
-
صحاح
لغتنامه دهخدا
صحاح . [ ص ِ ](اِخ ) صحاح اللغة. نام کتاب لغتی است تألیف اسماعیل بن حماد جوهری . رجوع به اسماعیل ... شود : در دارالکتب چو بازکندنسختی از صحاح بفرستد.خاقانی .
-
واژههای مشابه
-
صحاح ستة
لغتنامه دهخدا
صحاح ستة. [ ص ِ ح ِ س ِت ْ ت َ ] (اِخ ) رجوع به صحاح شود.
-
اصحاب صحاح سبعه
لغتنامه دهخدا
اصحاب صحاح سبعه . [ اَ ب ِ ص ِ ح ِ س َ ع َ ] (اِخ ) هفت تن از اکابر علمای سنت و جماعت ، هریک کتاب جامعی در احادیث نبوی تألیف کرده اند که مجموع آنها به «صحاح سبعه » معروف و محل اعتماد همه ٔ اهل سنت است ، و آنان عبارتند از: محمدبن اسماعیل بخاری .مسلم ...
-
اصحاب صحاح سته
لغتنامه دهخدا
اصحاب صحاح سته . [ اَ ب ِ ص ِ ح ِ س ِت ْ ت َ ] (اِخ ) غیر از عبداﷲ دارمی ، شش تن دیگر را که در اصحاب صحاح سبعه ذکر شد اصحاب صحاح سته خوانند. (از ریحانة الادب ). رجوع به اصحاب صحاح سبعه شود.
-
واژههای همآوا
-
سحاح
لغتنامه دهخدا
سحاح . [ س َح ْ حا ] (ع ص ) ریزان . ساحة مؤنث . (منتهی الارب ).
-
سحاح
لغتنامه دهخدا
سحاح . [ س ِ ] (ع اِ)ج ِ ساحة، بمعنی گوسپند بسیار فربه . (منتهی الارب ).
-
سحاح
لغتنامه دهخدا
سحاح . [ س ُح ْ حا ] (ع اِ) ج ِساحة. نادر است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
سحاح
لغتنامه دهخدا
سحاح .[ س َ ] (ع اِ) هوا. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
صحیح
لغتنامه دهخدا
صحیح . [ ص َ ] (اِخ ) بر هر یک از کتب صحاح ستة گفته شود. رجوع به صحاح ستة شود.