کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صبور کاشانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صبور کاشانی
لغتنامه دهخدا
صبورکاشانی . [ ص َ رِ ] (اِخ ) رجوع به صبور شود.
-
واژههای مشابه
-
صبور پارسی
لغتنامه دهخدا
صبور پارسی . [ ص َ رِ ] (اِخ ) شاعری است . منوچهری از او بدین بیت یاد کند:در خراسان بوشعیب و بوذر آن ترک کشی وآن صبور پارسی و آن رودکی چنگ زن .
-
سنگ صبور
لغتنامه دهخدا
سنگ صبور. [ س َ گ ِ ص َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سنگ افسانه ای که غم های خویش بر آن شمردندی و سنگ چون بلاگردانی بترکیدی . (یادداشت بخط مؤلف ). سنگ اساطیری که اندوه های مردم را می شنیدی و غمخوار آنان بود. (فرهنگ فارسی معین ). اصولاً سنگ به «صبوری »...
-
ام صبور
لغتنامه دهخدا
ام صبور. [ اُم ْ م ِ ص َب ْ بو ] (ع اِ مرکب ) زمین سنگناک سوخته . || بلا. || جنگ سخت . || کار سخت . گویند: وقع فلان فی ام صبور؛ یعنی در کار شدیدی واقع شد. (از منتهی الارب ). و رجوع به ام صبار شود.
-
جستوجو در متن
-
بردبار
لغتنامه دهخدا
بردبار. [ ب ُ ] (ص مرکب ) حلیم . (دهار) (ترجمان القرآن ). حمول . متحمل . (انجمن آرا) (آنندراج ). تاب آورنده و تحمل کننده . (برهان ) (انجمن آرا).صابر. صبور. (یادداشت مؤلف ). پرحوصله . شکیبا. باصبر و با تحمل و پذیرفتار. (ناظم الاطباء) : گشاده دلان را ...