کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صاغرون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صاغرون
لغتنامه دهخدا
صاغرون . [ غ ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صاغر (در حالت رفع). رجوع به صاغِر شود.
-
جستوجو در متن
-
صاغر
لغتنامه دهخدا
صاغر. [ غ ِ ] (ع ص ) مرد خوار. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). ج ، صاغرون ، صاغرین ، صَغَرة : حتی یعطوا الجزیة عن ید و هم صاغرون . (قرآن 29/9). و لنخرجنهم منها اذلة و هم صاغرون .(قرآن 37/27). فغلبوا هنالک و انقلبوا صاغرین . (قرآن 119/7). فاخرج انک من ...
-
بساسیری
لغتنامه دهخدا
بساسیری . [ ب َ ] (اِخ ) ارسلان . نام یکی از امرای عباسی حاکم و از مردم بسا یا فسای فارس . مؤلف تاریخ گزیده در شرح حال القائم بامراﷲ آرد: در اول دولت او کار دیالمه سست شد و سلجوقیان خروج کردند و پادشاهی از دست دیلمیان و غزنویان بیرون بردند و تا رسید...
-
طغرل بیک
لغتنامه دهخدا
طغرل بیک . [ طُ رِ / رُ ب َ ] (اِخ ) (طغرل اول ) محمدبن میکائیل بن سلجوق بن دقاق ، ملقب به رکن الدین و الدوله ، المکنی به ابوطالب (429 تا 455 هَ . ق .). درراحةالصدور آورده که : در شهور سنه ٔ اربع و عشرین و اربعمائة سلطنت آغاز کرد و سیر حمیده ٔ ملوک پ...