کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صاری گول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صاری گول
لغتنامه دهخدا
صاری گول . (اِخ ) نام بقعه ای است در قضای جمعه از سنجاق سرفیجه تابع ولایت مناستر و شامل ناحیه ٔ صاری خانلر وحوالی آن . ترکان مهاجر آناطولی در این بقعه سکونت جسته و تا امروز اخلاق و عادات سابق خود را حفظ کرده اند. اراضی آن حاصل خیز است و مردم آنجا به ...
-
واژههای مشابه
-
صاری یار
لغتنامه دهخدا
صاری یار. (اِخ ) در تداول عامه صاری یر گویند. قریه ای است در جوار استانبول ، در جهت روم ایلی از میان بوغاز، بالای بیوک دره ، در طرفین دره و در میان دو کوه واقع شده . دامنه های ده از درخت شاه بلوط پوشیده و آبهای خنگار و چرچر منظره ای بسیار زیبا و جالب...
-
صاری یحیی
لغتنامه دهخدا
صاری یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) حافظ فخرالدین بن عثمان . وی از خطاطان مشهور و از محله ٔ طوپخانه ٔ استانبول است . قریب 15 جلد قرآن کریم نوشته و نیز آیات کریمه ای که در داخل درهای جنبی جامع نور عثمان است به خط او میباشد. وی بسال 1169 هَ . ق . درگذشت و...
-
صاری اطه
لغتنامه دهخدا
صاری اطه . [ اَ طَه ْ ] (اِخ ) صاری اَدَه . جزیره ای است در جنوب خلیج قزل آقاج .
-
صاری چای
لغتنامه دهخدا
صاری چای . (اِخ ) نام نهری است در آناطولی در شهرستان میلاس تابع سنجاق منتشا از ولایت آیدین متشکل از دو رودخانه ای که در مسافت چهار ساعت از قسمت سفلای قصبه ٔ میلاس متحد شوند، و بسوی مغرب جاری و به خلیج مندالیه میریزد. (قاموس الاعلام ترکی ).
-
صاری خانلر
لغتنامه دهخدا
صاری خانلر. [ ل َ ] (اِخ ) ناحیتی است تابع شهرستان جمعه در سنجاق سرفیجه از ولایت مناستر، سکنه ٔ آن 6285 تن و 194 تن آنها اولاخ و روم وبقیه مسلمانان و ترکانند. در داخل ناحیه 6 جامع، 3 دکان ، یک کاروانسرا، 200 باغ ، 20 باغچه ، 100 چمن زار،16322 دونم مز...
-
صاری دکز
لغتنامه دهخدا
صاری دکز. [ ] (اِخ ) صاری دَنِز. بحر اصفر و به زبان چینی هوآنگهای خلیج وسیعی است در شمال بحر چین ، در طرف شمال آن خلیج کره و در سمت مشرق خلیج پچیلی واقع است ، از مشرق به شبه جزیره ٔ کره و جزیره ٔکلپرت مربوط و از شمال با خلیج کره و از سمت شمال غربی و ...
-
صاری شعبان
لغتنامه دهخدا
صاری شعبان . [ ش َ ] (اِخ ) سنجاقی است در انتهای شرقی سنجاق درامه از ولایت سالونیک . از جانب مشرق و شمال شرقی با سنجاق کوملجنه از ولایت ادرنه و از طرف مغرب با دو شهرستان درامه و قواله و از جانب جنوب نیز به بحرالجزائر محدود است . مرکز آن بازاری است مو...
-
صاری صالتق
لغتنامه دهخدا
صاری صالتق . [ ] (اِخ ) یکی از خلفای حاجی بکتاش ولی ، قدّس سره است . مدفن وی معلوم نیست ، با این وصف درویشان ساده لوح طریقت بکتاشی به مزار آی اسپریدون که در جزیره ٔ کُرفه است و مزار سنت نائوم در مناستری واقع در کنار دریاچه ٔ اوخری به نظر مزار صاری صا...
-
صاری صو
لغتنامه دهخدا
صاری صو. (اِخ ) نهری است که از جانب یمین به گرگان رود پیوندد. (سفرنامه ٔ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 91).
-
صاری عبداﷲافندی
لغتنامه دهخدا
صاری عبداﷲافندی . [ ع َ دُل ْ لاه اَ ف َ ] (اِخ ) یکی از شاهزادگان مغرب است که در زمان سلطان احمدخان اوّل به استانبول هجرت کرد، و سیّدمحمد داماد محمدپاشا برادر صدراعظم خلیل پاشا، او را به فرزندی پذیرفت و در حمایت خلیل پاشا تربیت یافت . هنگام صدارت دو...
-
صاری گز
لغتنامه دهخدا
صاری گز. [ گ ُ ] (اِخ ) صاری گوزل و یا صاری گورز. وی یکی از علما و دانشمندان عصر سلطان بایزیدخان ثانی و سلیم خان اول و لقب او نورالدین است . و قاضی عسکر آناطولی بود. در 919هَ . ق . معزول شد و در سال 927 درگذشته . وی به سمت واعظ و ناصح بنزد شاهزاده سل...
-
صاری مصطفی پاشا
لغتنامه دهخدا
صاری مصطفی پاشا. [ م ُ طَ فا ] (اِخ ) وی در عصر سلطان محمودخان اول میزیست و بسال 1153 هَ . ق . به قپودانی (کاپیتانی ) منصوب شد و بیش از یک سال و نیم در این مقام ببود و بسال 1157 بار دیگر به مقام قپودان پاشائی نایل گشت و در سال 1158 درگذشت . (قاموس ال...