کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صاروخان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صاروخان
لغتنامه دهخدا
صاروخان . (اِخ ) یکی از سران ترک که مگنیسیا را فتح کرد، و از آن پس این منطقه و مرکز آن بنام صاروخان نامیده شد.
-
صاروخان
لغتنامه دهخدا
صاروخان . (اِخ ) یکی از سنجاقهای پنجگانه ای است که تشکیل ولایت آیدین دهد و قسمت شمال شرقی آن ولایت است و از شمال و مشرق به ولایت خداوندگار و از جنوب به سنجاق دنیزلی ، آیدین وازمیر و از سمت مغرب به سنجاق ازمیر محاط است و ساحل ندارد، بین 38 درجه و 2 دق...
-
واژههای همآوا
-
ساروخان
لغتنامه دهخدا
ساروخان . (اِخ ) برادر امیر اصلانخان قرقلوی افشار و عمه زاده ٔ نادرشاه بود: امیر اصلان خان در حوالی مراغه از ابراهیم خان [ شاه ] شکست خورد و به کوهستان قراجه داغ پناه برد و بوسیله ٔ کاظم خان قراجه داغی دستگیر و تسلیم ابراهیم خان شد. و با ساروخان به ق...
-
جستوجو در متن
-
خضرشاه
لغتنامه دهخدا
خضرشاه . [ خ ِ ] (اِخ ) نام او صاروخان و بزمان سلطان بایزیدخان از بزرگان عثمانی بوده است و در بعد از سلطان بایزیدخان بزمان تیمور لنگ نیز مورد توجه قرار گرفت . (از قاموس الاعلام ترکی ج 3).
-
بالیکسری
لغتنامه دهخدا
بالیکسری . [ ] (اِخ ) نام قضای مرکزی از سنجاق قره سی است در ولایت خداوندگار (عثمانی ) که شش ناحیه : فرط،ابورندی ، کیره سون ، گیسود، بلاط، بالیه در آن قرار دارند. از جنوب به سنجاق صاروخان و از مشرق به سنجاق بروسه محدود است . حدود صد پارچه قریه در آن ا...
-
باقر
لغتنامه دهخدا
باقر. [ ق ِ ] (اِخ ) چای . رودی است در آناطولی که از دهستان دمیرچی طاغ سرچشمه میگیرد و از ولایت سنجاق و صاروخان میگذرد آنگاه وارد خلیج چاندارلی میشود. این رود را در قدیم قایقوس می نامیده اند. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1201).
-
پلاموط
لغتنامه دهخدا
پلاموط. [ پْلا / پ ِ ](اِخ ) ناحیه ای است در ولایت آیدین و سنجاق صاروخان وشمال قضای مغنیسا و تابع مغنیساست ، شامل 29 قریه و اراضی کوهستانی و جنگلی دارد. بمناسبت کثرت محصول پلاموط بچنین نام تسمیه شده است . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
صوفی محمدپاشا
لغتنامه دهخدا
صوفی محمدپاشا. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) یکی از صدراعظم های دوره ٔ سلطان محمدخان رابع بود. در ابتدای حال یکی از سپاهیان بود، سپس به باقی پاشای دفتردار پیوست و کدخدای او گردید. بسال 1038 هَ . ق . رئیس ینی چری ، سپس بسنجاقهای آیدین ، صاروخان و مغنیسا ت...
-
مغنیسا
لغتنامه دهخدا
مغنیسا. [ م َ ] (اِخ ) شهری است در ولایت آیدین ، واقع در 33 هزارگزی شمال شرقی ازمیر که مرکز ولایت صاروخان است . این شهر 36252 تن سکنه و مساجد و مدارس متعدد دارد. شهری است باستانی و باید دانست که در قدیم دو مغنیسا وجود داشته : یکی مغنیسای مآندر که کلن...
-
گرمیان
لغتنامه دهخدا
گرمیان . [ گ ُ] (اِخ ) یکی از حکومتهای موقتی است که در جهت غربی آناطولی پس از پایان تسلط سلجوقیان روم تأسیس یافت .دیار گرمیان شامل نواحی کوتاهیه و قره حصار صاحب بودو از شمال به ناحیه ٔ قره سی و خداوندگار و از مغرب به صاروخان و آیدین و منتشا و از جنو...
-
اشمه
لغتنامه دهخدا
اشمه . [ اَ م َ ] (اِخ ) نام قضائی است در انتهای شرقی سنجاق صاروخان از ولایت آدین که از جهت شمال غربی به قضای سلندی و از سوی مغرب به قضای قوله و از جانب جنوب غربی بقضای آلاشهر واز جهت جنوب شرقی به سنجاق دنزلی و از سمت مشرق به قضای عشاق از سنجاق کوتاه...
-
ازمیر
لغتنامه دهخدا
ازمیر.[ اِ ] (اِخ ) نام سنجاق مرکزی و یکی از سنجاقهای پنجگانه ای است که ولایت آیدین را تشکیل می کنند. حدود این قطعه از طرف مغرب بخلیج ازمیر و بحرالجزائر و از جانب شمال و مشرق به صاروخان و از جهت جنوب هم بسنجاق آیدین میرسد. نصف ساحل ولایت آیدین یعنی ن...
-
سارد
لغتنامه دهخدا
سارد. (اِخ ) شهر معروف باستانی ، پایتخت کشور لبدیه (لودیا) ، در آسیای صغیر (در نیمه ٔ قرن ششم ق . م .) که نام آن در کتیبه ٔ داریوش در تخت جمشید «سیردا» آمده . در دامنه ٔ کوه تملوس در کنار رودخانه ٔ پاکتول جای داشت و در روزگاران قدیم بعلت جلال و شکوه ...