کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صارم الدین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صارم الدین
لغتنامه دهخدا
صارم الدین . [ رِ مُدْ دی ] (اِخ ) امیر محمد.وی بسال 742 هَ . ق . حاکم جربادقان (گلپایگان ) بوده است . رجوع به ذیل جامع التواریخ رشیدی ص 172 شود.
-
صارم الدین
لغتنامه دهخدا
صارم الدین . [ رِ مُدْ دی ] (اِخ ) تبنینی (امیر...). ابن ابی اصیبعه در ترجمه ٔ عمران اسرائیلی داستانی از وی حکایت کند. (عیون الانباء ج 2 ص 213).
-
صارم الدین
لغتنامه دهخدا
صارم الدین . [ رِ مُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به ابن دقماق شود.
-
واژههای مشابه
-
صارم کرد
لغتنامه دهخدا
صارم کرد. [ رِ م ِ ک ُ ] (اِخ ) وی از مردم کردستان است که بر شاه اسماعیل صفوی طغیان کرد. خوندمیر گوید: در پاییز سال 912 هَ . ق . شاه را خبر دادند که صارم با جمعی از دزدان به راهزنی و تاراج دست زده اند. شاه اسماعیل بسوی او روی آورد و صارم مقاومت نتوان...
-
مزرعه ٔ صارم
لغتنامه دهخدا
مزرعه ٔ صارم . [ م َ رَ ع َ ی ِ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درجزین بخش رزن شهرستان همدان ؛ در 17هزارگزی شمال شرقی رزن و 7هزارگزی شرق لات ، در منطقه ٔ کوهستانی سردسیر واقع و دارای 245 تن سکنه است . آبش از چشمه ، محصولش غلات ، حبوبات ، صیفی ، لبنیات ...
-
جستوجو در متن
-
داود
لغتنامه دهخدا
داود. [ وو ] (اِخ ) الامام المنصور عبداﷲ ابن سلیمان بن حمزةبن علی بن حمزه . رجوع به امیر صارم الدین و رجوع به الاعلام زرکلی چ 1 ص 304 ج 1 شود.
-
زبیدی
لغتنامه دهخدا
زبیدی . [ زَ ] (اِخ ) تقی الدین عمربن عبداﷲ. فقیهی حنفی مذهب ، شاعر، محدث ، عارف و ذوفنون بود. در زبید بسال 713 هَ . ق . ولادت یافت و در 768 درگذشت . وی فقه رادر زبید از برهان الدین ابراهیم بن عمر علوی و موفق الدین علی بن نوح فقیه و صارم الدین ابراهی...
-
باطنیون
لغتنامه دهخدا
باطنیون . [ طِ نی یو ] (اِخ ) نام سلسله ٔ حکامی که در سوریه بدین عنوان حکومت کرده اند. در سال 520 هَ . ق . بهرام داعی ، بانیاس را اشغال کرد و در سال 522 هَ . ق . وفات یافت ، خلیفه ٔ او اسماعیل ، شهر را در 15 رمضان سال 523 هَ . ق . به سربازان صلیبی تس...
-
اسکندر
لغتنامه دهخدا
اسکندر. [ اِ ک َ دَ ] (اِخ ) ابن دُربیس بن عُکْبُر الوَرشَندی الخرقانی الهمدانی . شیخ منتجب الدین در فهرست خود (چاپ ملحق ببحارالانوار) او را یاد کرده گوید: امیر زاهد صارم الدین از فرزندان مالک بن حارث اشتر نخعی مردی صالح و وَرِع بود. علامه ٔ حلی در ا...
-
ابن دقماق
لغتنامه دهخدا
ابن دقماق . [ اِ ن ُ دُ ] (اِخ ) صارم الدین ابراهیم بن محمد مصری . وفات 809 هَ .ق . مورخ حنفی مذهب . کتبی چند در تاریخ از او مانده است . و دقماق بترکی پتک و کلوخ کوب را گویند (تخماق ) و پدر یا یکی از نیاکان او باین لقب مشهور بوده اند. او راست : نظم ا...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابن علی بن خیران الکاتب المصری . مکنی به ابومحمد و ملقب بولی الدوله . یاقوت گوید: او پس از وفات پدرش علی بجای او بمصر صاحب دیوان انشاء شد و پدر وی نیز فاضلی بلیغ بود. لکن احمد در علم و قدر از او درگذشت . احمد متقلد دیوان انشاء ...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) صفوی (اول ) (جلوس 907 هَ . ق . - وفات 930). شاه اسماعیل بن شیخ حیدربن شیخ جنیدبن شیخ ابراهیم بن خواجه علی بن شیخ صدرالدین موسی بن شیخ صفی الدین . معروف به شاه اسماعیل اول . مؤسس و نخستین پادشاه دولت صفویه . شیخ صفی الدین جد ا...
-
شمشیر
لغتنامه دهخدا
شمشیر. [ ش ِ / ش َ ] (اِ) سیف . سلاحی آهنین و برنده که تیغه ٔ آن دراز و منحنی و داری یک دمه است . تیغ. (ناظم الاطباء). وجه تسمیه ٔ آن شم شیر است که دم شیر و ناخن شیر است چه شم بمعنی دم و ناخن هر دو آمده است . (از غیاث ) (برهان ). صاحب آنندراج گوید: م...